تاريخ ساختمان حرم مطهر امام حسين عليه السلام
1 ـ بناي بقعه و باز سازي آن از آغاز تا پايان دوره عباسي
پس از شهادت امام حسين(عليه السلام)، طايفه اي از بني اسد پيكر آن امام و يارانش را در همان جايي كه محل شهادت آنان بود به خاك سپردند. برآمدگي هايي از خاك، كه نشانِ آن قبرهاي مطهر بود، نخستين بنايي است كه بر فراز آن ستاره هاي درخشان بيابان طف نهاده شد. گفته اند امام حسين(عليه السلام) هنگام ورود به طف، مكان قبر خود و يارانش را به شصت هزار درهم خريد و آن را صدقه قرار داد، به شرطي كه آنان قبر او را آباد كرده و از زائران او به مدت سه روز پذيرايي كنند.1 اما نخستين بقعه و آرامگاهي كه بر فراز آن برآمدگي ها ساختند، به دست مختار بن ابي عبيدة ثقفي، انتقام گيرنده خون شهيدان كربلا، بود. مختار پس از آن كه با سپاهيان خود، به فرماندهي ابراهيم بن مالك اشتر، سپاه عبيد الله بن زياد را شكست داد و تمامي جنايت كاران آن حادثه را مجازات كرد، در 65ق بر مزار آن شهيدان حاضر شد و شالوده نخستين بقعه و آرامگاه را بر فراز آن قبرها بنا نهاد و روي آن ها يك ديوار و سقف آجري با روكش گچ گذارد. در كنار آن نيز مسجدي ايجاد كرد كه دو در به سمت مشرق و مغرب داشت.2 ظاهراً اين بنا به همان صورت تا پايان عصر بني اميه و آغاز عصر بني عباس باقي بود. از امام صادق(عليه السلام) در آداب زيارت قبر امام حسين(عليه السلام) روايتي نقل شده است كه فرمود: « چون آهنگ زيارت قبرحسين(عليه السلام) را دركربلا داشتي در بيرون بايست و در قبر بنگر سپس به روضه وارد شو و در برابر آرامگاه در بالاسر بايست و آنگاه از دري كه در پايين پاي علي بن الحسين(عليه السلام) است بيرون شو و به سوي شهيدان حركت كن سپس به راه خود ادامه ده تا به شهادت گاه ابوالفضل عباس بن علي برسي، آن جا بر در سرپوشيده بايست و سلام ده ».3 با توجه به اين سخن امام صادق(عليه السلام)، كه در اين دوران يعني آغاز عصر عباسي در قيد حيات بود، مي توان گفت كه آن حضرت شخصاً آن بارگاه را ديده و به درهاي حرم اشاره كرده است.
در آغاز عصر عباسي، به هنگام خلافت سفاح، كنار مرقد امام حسين(عليه السلام) بناي سرپوشيده ديگري ساخته شد. در دوران مهدي عباسي به سال 158 ق، بناي سرپوشيده قبلي از نو ساخته شد و مادر مهدي براي خادمان قبر سيد الشهداء حقوق ماهانه اي مقرر كرد.4 اين بناي ساده دگر بار در دوران هارون الرشيد تخريب شد. او موسي بن عيسي، حاكم كوفه، را مأمور اين كار كرد تا با نيروهاي خود به كربلا برود و قبه و بناي يادشده را خراب كند. درخت سدري را كه در آن مكان قرار داشت از ريشه قطع سازد و هر گونه اثري را از آن خطه محو كند.5 مأمون فرزند هارون، كه از معتزله بود و گرايش هايي به علويان داشت، در 193 ق بنايي زيبا بر قبر آن حضرت برپا كرد كه تا عصر متوكل هم چنان باقي بود.
متوكل عباسي نخستين خليفه اي است كه با جسارت هر چه تمام تر براي محو آثار شهيدان كربلا تلاش كرد. او در 236 ق قبر امام، خانه ها و سراهاي پيرامون آن را به كلي ويران كرد. حتي دستور داد تا زمين آن را شخم زنند و بذر بپاشند و بر قبر آب ببندند و مردم را از زيارت آن مقام باز دارند.6 آب در اطراف قبر مطهر دور زد و از اين رو آن جا
به حائرالحسين معروف شد. اين واقعه را شيخ طوسي به نقل از شاهدي عيني توصيف كرده است. او مي گويد: « ديدم زمين و مكان مقبره امام حسين(عليه السلام) و شهيدان كربلا را شخم زده اند و در آن نهرها جاري كرده اند، گاوها بر آن مي راندند و كشاورزان در آن كشت مي كردند و من خود به چشم خويشتن مي ديدم كه چگونه گاوها وقتي براي شخم زدن به مكان قبر مي رسند از چپ و راست آن مي گذرند و هرچه بر آن ها تازيانه مي زنند بر روي قبرها حركت نمي كنند ».7 اين اقدام ستم كارانه متوكل باعث بروز شورش در جامعه شد و عده اي از درباريان، به فرماندهي فرزند متوكل، بر او شوريدند و او را به قتل رساندند. منتصر پس از قتل پدر به خلافت رسيد و به جبران اقدام هاي نادرست پدر پرداخت. او بناي حرم را در 247 ق بازسازي و بناي با عظمتي، بر فراز قبر مطهر استوار كرد و مسجدو صحن و مناره اي را نيز براي راهنمايي زائران و نشان دادن آن مكان مقدس بنا نمود و مردم را به زيارت شهيدان كربلا تشويق كرد. از ديگر اقدام هاي مهم منتصر، بزرگداشت علويان و شيعيان بود كه دستور داد تا از تعقيب بني هاشم و خاندان ابوطالب دست بردارند و زيارت قبرهاي آل ابي طالب را مانع نشوند.8 وي هم چنين فدك را به فرزندان فاطمه(س) از اولاد امام حسن(عليه السلام) و حسين(عليه السلام) برگرداند و تعميراتي هم بر قبر امام علي(عليه السلام) در نجف انجام داد. بر خورد مثبت او با علويان و زيارت گاه نجف و كربلا، عده اي از سادات و نواده هاي امامان معصوم، به ويژه امام موسي بن جعفر و امام سجاد(عليه السلام) را به سوي آن سرزمين ها سرازير كرد كه ابراهيم مجاب فرزند محمد العابد بن موسي(عليه السلام) در رأس آنان قرار داشت.9 اين بنا تا عصر علويان طبرستان باقي بود و در 273 ق سقف آن فروريخت و رو به ويراني نهاد. ده سال بعد، در 283 ق، محمد بن زيد علوي، از نواده هاي امام حسن مجتبي(عليه السلام) ملقب به داعي صغير و از حاكمان شيعي طبرستان، اين بقعه و بنا را مرمت كرد.10 اين كار را محمد ورد القطان انجام داد. او قبه با شكوهي بر فراز
قبر سيد الشهداء ساخت و در مجاورت آن، دو ساختمان با سقف چوبي بنا كرد تا زائران بتوانند بالاي سر امام به زيارت بپردازند و زيارت در برابر رأس شهيدان آسان شود.11 وي هم چنين حصار اطراف حرم را تعمير كرد. اين اقدام با دوران حكومت معتضد عباسي مصادف بود. ايامي كه وي با علويان و شيعيان هم چون منتصر روابط خوبي داشت. محمد بن زيد، به تعمير و بازسازي مرقد امام علي(عليه السلام) نيز اقدام كرد و خود به زيارت آن دو بزرگوار رفت و اوقافي براي آنان قرار داد.
در دوران آل بويه، به ويژه عصر حكومت عضدالدوله ديلمي، توجه و اهتمام زيادي به مرقد امامان و عتبات عاليات شد. اين پادشاهان شيعي و دوست داران اهل بيت تلاش و فعاليت هاي گسترده اي در توسعه، بازسازي و تزيين مقبره ها و زيارت گاه هاي امامان و پيشوايان دين در سرزمين هاي مختلف اسلامي، به ويژه ايران و عراق، انجام دادند. عضد الدوله در 371 ق بنا و حرم بزرگ و باشكوهي براي سالار شهيدان ساخت و قسمت هاي زيادي از بنا را تجديد كرد. براي نخستين بار، در هر چهار سمت حرم، رواق ها و شبستان هايي ساخت و قبه و رواق ها را به زيبايي با هزينه هاي فراوان تزيين كرد. او ضريحي را، كه از چوب ساج ساخته شده و با عاج تزيين شده بود، روي قبر آن امام نصب كرد و با پارچه هاي گران قيمت ديباج قبر را پوشاند.12
وي هم چنين مساحت حائر حسين را 2400 گام توسعه داد و دور و برِ حرم بازارها ساخت و در اطراف كربلا حصاري محكم و بلند ايجاد كرد، در آب رساني براي مزرعه هاي ساكنان كربلا تلاشي وافي به عمل آورد و موقوفه هاي زيادي را براي اداره حرم اختصاص داد. دوران عضد الدوله با خلافت طائع، فرزند مطيع عباسي، مصادف بود. اقدام هاي عضد الدوله را عمران بن شاهين، يكي از اميران بطائح،13 تداوم بخشيد و مسجد و رواق پشت روضه را بر رواق هاي موجود افزود كه به نام او، رواق عمران بن شاهين، معروف شد ـ14 اين رواق به سبب دفن ابراهيم مجاب به نام او نيز معروف است ـ مسجدي نيز در جوار اين رواق بنا كرد كه تا عصر صفوي پا برجا بود و درآن هنگام به حرم اضافه شد. تا چندي پيش بخشي از آن برجاي مانده و مخزن فرش هاي حرم بود كه در پشت ايوان معروف به ناصري قرار داشت.15
در زمان سلطان الدوله ديلمي، هنگامي كه حرم مطهر دچار آتش سوزي شد، وزير شيعي اين پادشاه، ابو محمد حسن بن فضل معروف به ابن سهلان رامهرمزي، به تعمير آن اقدام كرد. او در 407 تا 412 ق به بازسازي و نوسازي حرم مطهر، رواق ها و گنبد آن پرداخت.16 ابن بطوطه اين بنا را در 727 ق به چشم خود ديده و در سفرنامه اش توصيف كرده است.17 او هم چنين ديوار و قلعه محكمي براي شهر ساخت تا امنيت مردم را از هجوم دشمن تأمين كند. اين ديوار دروازه هاي آهني سنگيني داشت.18 اما جريان آتش سوزي حرم در آن سال، به سبب افتادن دوشمع از شمع هاي حرم برروي فرش ها بود كه آتش به سرعت به پرده ها و رواق ها و گنبد سرايت كرد و تنها ديوارهاي حرم و بخشي از حرم و مسجد عمران بن شاهين از تخريب در امان ماند.19 در عصر سلاجقه، به هنگام حكومت سلطان ملك شاه سلجوقي، به سال 479 ق وزير شيعي او، مجدالملك براوستاني، ديوار اطراف حرم يا حائر حسين را بازسازي كرد. او به همراه سلطان ملك شاه به زيارت آن حضرت رفت و آن خدمت را انجام داد.20 در اين دوران يكي از شورشي ها به نام خفاجه به سال 489 ق كربلا را دست خوش تاخت و تاز قرار داد، حرم حسيني را غارت كرد و زائران را به قتل رساند. سيف الدوله، فرمانرواي حلب و مؤسس سلسله حمدانيان، كه نقش مؤثري در جهاد با بيزانس و مسيحيان در آزاد سازي بيت المقدس ايفا كرد، شخصاً با سپاهيانش به كربلا آمد و پس از محاصره خفاجه، او را به قتل رساند و امنيت مردم را برقرار و خسارت و زيان هاي وارده به شهر و حائر حسين را جبران كرد.21 در دوران خليفه الناصر لدين الله عباسي، وزير شيعي او مؤيد الدين محمد قمي، بنايي را كه ابن سهلان ساخته بود تزيين و بخشي از آن را در 620 ق تعمير كرد. او صندوق چوبي بر روي قبر قرار داد و آن را با پارچه هاي زيبا و حرير پوشاند و ديوارهاي حرم و رواق ها را با چوب ساج تزيين كرد.22
2 ـ بناي بقعه و بازسازي آن از عصر مغول تا پايان صفويه
با تهاجم هولاكو خان مغول به بغداد، خلافت عباسي در 656 ق بر افتاد. مغول ها در آن تهاجم، حرمت مكان ها و شهرهاي مقدس را حفظ كرده و هيچ تعرضي نسبت به آن ها انجام ندادند. بنايي كه ابن سهلان در ابتداي قرن پنجم ساخته بود تا پايان قرن هشتم هم چنان استواري و استحكام خود را حفظ كرد. و حدود سه قرن، بدون آن كه بازسازي جدّي بر روي آن صورت بگيرد، هم چنان پا برجا ماند.
حدود يك سده پس از هجوم مغول ها، در 767 ق، سلطان اويس مؤسس سلسله جلايريان، كه از دست نشانده هاي ايلخانان مغول بود، حرم را تعمير و بازسازي كرد. دو فرزند او به نام هاي سلطان حسين و سلطان احمد نيز در اين بازسازي نقش داشتند. تاريخ اين بنا و تعمير آن در بالاي سر حرم مطهر، در قسمت جنوب غربي، محلي كه به نام « نخله مريم » مشهور است، بر روي ستوني كنار محراب ثبت شده بود. اين تاريخ تا سال 1216 ق محفوظ ماند و در آن سال پس از تهاجم و غارت وهابيان محراب و آثار آن محو شد.23 در اين بازسازي بناي مسجد و حرم نوسازي شد، گنبدي نيم دايره اي بر فراز ضريح قرار گرفت كه بر چهار طاق در چهار سمت استوار بود و سمت بيروني هر يك از اين طاق ها را رواقي تشكيل مي داد. اين گنبد، به لحاظ شكل هندسي، زيبا و بسيار ماهرانه ساخته شدو تجلي معماري اسلامي بود.24 نحوه قرار گرفتن گنبد و رواق ها به گونه اي بود كه گردش زائران به دور ضريح و مزار شهيدان ممكن بود ولي امروزه چنين امكاني براي زيارت مزار آنان نيست.
فرزندان اويس جلايري از آثار خود كتيبه هاي ديگري هم بر جاي گذاشتند از جمله كتيبه اي به پهناي شصت سانتي متر بر روي ديوار حرم ثبت است و حكم « اويس بن... » در آن به چشم مي خورد. اين كتيبه بر لايه زيرين ديوار جديد قرار دارد كه براي تقويت ديوار قديمي روي آن ساخته شده است.
سلطان احمد جلايري، هم چنين، ايوان روبه روي صحن، معروف به ايوان طلا، و مسجد صحن، واقع در اطراف حرم را ساخت. در آن دوران، آينه و خاتم كاري ها و كاشي هاي كاشاني با منظره هاي طبيعي اوج معماري اسلامي را در رواق ها و حرم به نمايش گذاشت. كتيبه اي از كاشي با آيه و سوره هاي قرآن كريم، به خط ثلث، بر روي ديوار رواق ها جلوه زيبايي به حرم بخشيد.25 به فرمان سلطان احمد، دو گل دسته حرم نيز با آجرهاي زرد كاشاني تزيين و تاريخ بنا بر ساقه مناره ها به زبان فارسي و در قالب حروف ابجد(عدد 793) ثبت شد.26 غازان خان و اولجايتو، از ايلخانان مسلمان و شيعه مغول، به زيارت كربلا رفته هديه هاي فراواني به آن بقعه و بارگاه تقديم كردند. ارغون شاه نيز با كندن كانال و مجراهايي آب فرات را به داخل كربلا هدايت كرد تا كار كشاورزي رونق يابد و بناهاي متبركه آن سامان آباداني گيرد.27 اولجايتو، كه نام مسلماني اش سلطان محمد خدابنده بود و به شيعه گرايش يافت، قصد آن داشت تا قبر امام حسين(عليه السلام) و امام علي(عليه السلام) را از كربلا و نجف به ايران و پايتخت اش سلطانيه منتقل سازد لذا گنبد و مقامي در سلطانيه، نزديك زنجان، بر پا كرد و مكاني را براي دفن جنازه هاي انتقالي قرار داد. اما عالمان شيعه او را از اين كار بازداشتند و حرمت نبش قبر را براي او بيان كردند و او از اين تصميم منصرف شد. ابن بطوطه، كه در اين دوران به شخصه حرم و بقعه مبارك را ديده است، از قنديل هاي زرين و سيمين بر روي ضريح و پرده هاي حرير بر درهاي آن سخن مي گويد.28 در 904 ق، قبل از آغاز حكومت صفويه، وقف نامه اي به آن تاريخ روي سنگي در داخل ضريح مزار شهيدان قرار داشت كه در سال هاي اخير كشف شده است. در اين سنگ نبشته وقف نامه فردي به نام شيخ امين الدين مبني بر وقف زمين ها و املاك مجاور زمين هاي جعفريات در شمال حرم امام حسين(عليه السلام) ثبت شده است.29
پادشاهان صفوي، كه ترويج كننده مذهب تشيع بودند، در بسياري از سرزمين هاي زير سلطه خويش به تعمير و ساخت بناهاي مربوط به امامان شيعه و امام زاده ها و سادات و تكريم آنان پرداختند. شاه اسماعيل صفوي، مؤسس سلسله صفوي، از كساني بود كه در اين راه تلاش زيادي كرد. او در 914 ق به تزيين حرم امام حسين(عليه السلام) پرداخت.30 صندوقي از خاتم بسيار نفيس و گران بها روي قبر مطهر قرار داد و تمامي رواق هاي حرم را با فرش هاي گران بهاي ايراني پوشاند و دوازده چلچراغ شيشه اي و طلايي، از جنس طلاي خالص، به حرم تقديم كرد. از جمله كارهاي مهم شاه اسماعيل در تزيين حرم، طلا و آينه كاري رواق ها و آرايش حرم با سنگ هاي مرمر و رخام در 920 ق بود كه قبل از آن به صورت گچ و آجر بود.31 او هم چنين دستور داد حاشيه هاي ضريح را طلاكاري كنند.
شاه عباس صفوي از ديگر پادشاهان صفوي است كه در تزيين حرم اقدام هاي شاه اسماعيل را تداوم بخشيد. او ضريح مسي بر قبر مطهر ساخت و آن را با پرده هاي حرير قيمتي پوشاند. گنبد حرم را از قسمت نماي خارجي نوسازي كرد و از داخل نيز با كاشي هاي زيبا به آن زينت داد. مال فراواني در اختيار متولي و خادمان حرم قرار داد32 و صندوق زيبايي بر قبر مطهر نصب كرد كه تاكنون باقي است.33
شاه صفي نيز ضمن زيارت حرم، دستور داد مسجد پشت سر را توسعه داده، رواق شمالي را بنا كردند كه به رواق شاه معروف شد. هم چنين به دستور او ديوار صحن از سمت شمال خراب شد و مساحت آن گسترش يافت. اين كار را وزير شاه صفي به نام قزاق خان بيگلربيگي انجام داد. او در سراسر ديوار شمالي حجره ساخت و مقابل هرحجره ايواني ايجاد كرد كه با كاشي هاي گران بهايي تزيين شده بود. اين ايوان به « صافي صفا » معروف است.34 شاه سليمان صفوي در 1048 ق به توسعه مسجد پشت سر و صحن از سمت شمال و احداث رواق شمالي پرداخت. راضيه سلطان بيگم دختر شاه سلطان حسين نيز هزينه اي براي تعمير و تزيين ضريح مطهر تقديم كرد.35
نادر شاه افشار در 1135 ق بودجه فراواني براي نوسازي حرم امام حسين(عليه السلام) اختصاص داد و خودش كربلا را زيارت كرد و فرمان داد بناهاي موجود را تزيين كنند. او هديه هاي گران بهايي به گنجينه حرم هديه كرد.36 پادشاهان عثماني نيز با وجود داشتن مذهب تسنن به مقبره ها توجه ويژه اي داشتند و چون در آن دوران كربلا و ديگر شهرهاي عراق زير سلطه پادشاهان عثماني بود، آباداني آن شهر را وجهه همت خود قرار مي دادند؛ سلطان سليمان قانوني پس از زيارت بقعه امام حسين(عليه السلام) به مرمت و سفيد كاري و گچ كاري خارجي گنبد دستور داد. او براي جبران خسارت هاي مردم كربلا و جلوگيري از طغيان رود فرات سدي ساخت كه به سد سليمانيه معروف شد. اين كار به دنبال فعاليت هاي آباداني غازان خان در كربلا صورت گرفت. او دستور داد محصول زمين هاي آبياري شده با اين سد به فقيران كربلا اختصاص يابد.37 بعدها سلطان مراد سوم عثماني نيز علي پاشا، والي بغداد، را مأمور نوسازي آستانه كرد.
3 ـ بازسازي حرم و بقعه در عصر قاجار
عمده ترين بازسازي ها و توسعه و تزيين حرم در عصر قاجار صورت گرفت كه اثرهاي آن هم چنان تا عصر حاضر باقي مانده است. نخستين اقدام، طلا كردن گنبد به دستور آقامحمد خان قاجار در 1211 ق بود.38 دو سال بعد، حرم از سمت شمال توسعه يافت و ديوار حائل مسجد شمالي و روضه برداشته شد. اين كار را سيد محمد مهدي شهرستاني انجام داد. در 1216 ق، حرم دست خوش تجاوز و هجوم وهابيان قرار گرفت و ضريح و رواق آن ويران شد و اشياء نفيس آن به غارت رفت. وهابيان، به رهبري سعود، كه از انديشه هاي محمد بن عبد الوهاب مؤسس مذهب وهابيت پيروي مي كردند، حرم پيامبر(صلّي الله عليه و آله) را در مدينه و بقيع غارت كردند و مزار و بارگاه بقيع و شهيدان اُحد را ويران ساختند. آنان در آن سال با حدود دوازده هزار نيروي نظامي به شهر مقدس كربلا هجوم آوردند و سه هزار نفر از ساكنان و زائران را به قتل رساندند.39 در 1217 ق حرم از سمت غربي گسترش پيدا كرد و مزار سيد ابراهيم مجاب در داخل رواق و شبستان قرار گرفت. اين كار را سيد علي طباطبايي صاحب رياض انجام داد. اين دو بزرگوار حرم را از شرق و شمال با ادغام مزار شهيدان و مسجد شمالي و اندكي نيز از سمت جنوب وسعت بخشيدند.40 در اين دوران محمد حسين خان يزدي، بر اساس كتيبه اي كه از خود به جاي گذاشته، ظاهراً تعميراتي را در قبر مطهر انجام داده است. در مقابل چهار گوشه قبر شريف اين عبارت ديده مي شود: « وافقه الموفق بتوفيقات الدارين ابن محمد تقي خان اليزدي، محمد حسين، سنه 1222 ق ».
در سال هاي 1227 و 1250 ق فتحعلي شاه قاجار به نوسازي بناي فرسوده حرم پرداخت و پوشش طلاي گنبد آن را بازسازي كرد. او ضريح نقره اي جديد براي قبر مطهر ساخت و داخل ايوان گنبد را طلا كاري كرد و تمامي آن چه را كه وهابيان تخريب كرده بودند، بازسازي كرد. نماينده او در اين طرح ابراهيم خان شيرازي بود. او هم چنين در 1232 ق، فرمان داد تا روي ضريح مسي مرقد، كه شاه عباس ساخته بود، ضريح نقره اي بسازند و صندوق خاتم روي مرقد را با چوب ساج روكش كنند. اين صندوق را هم آقا محمد خان نصب كرده بود. در اين دوران، كربلا ديواري محكم با چهار دروازه داشت؛ 1) دروازه بغداد در شمال كربلا 2) دروازه خيمه گاه در جنوب 3) دروازه نجف اشرف در مشرق 4) دروازه حُرّ در مغرب.41
در 1285 ق، ناصرالدين شاه نيز كوشش هايي براي توسعه، ترميم و تزيين بقعه انجام داد.42 او خود به زيارت عتبات آمد و شرح كامل اين سفر را در سفرنامه عتبات خود نگاشت.43 وي صحن را از سمت غربي آن توسعه داد و گنبد و بخشي از پوشش طلاي آن را بازسازي كرد. هم چنين ايوان بزرگي را در سمت قبله احداث كرد كه به نام خود او، ايوان ناصري، مشهور شد. اين كار را شيخ عبد الحسين تهراني انجام داد. در همان دوران داخل حرم تعمير و حجره هاي صحن از نو ساخته شد.44
در 1296 ق احمد معمار نامي بر ايوان بيروني ديوار رواق غربي، مقابل پنجره فولاد، تعميراتي انجام داد و بالاي پنجره كتيبه اي با اين عنوان از خود به جاي گذاشت: « عمل اوستاد احمد المعمار 1296 ق ».
در 1300 ق صحن امام حسين(عليه السلام) و نيز كاشي كاري رواق هاي سه گانه شرق، غرب و شمال توسط عبدالله بن قوام با كمك مالي محمد صادق تاجر شيرازي اصفهاني الاصل انجام شد و كتيبه اي به همين مضمون بر بالاي مقبره شمالي، يعني مقابل ضريح امام، با تاريخ 1300 ق به يادگار ماند. از آن زمان تا 1360 ق، توسعه و بازسازي چنداني در حرم صورت نگرفت. ولي بعد از آن تا عصر حاضر، همواره تلاش ها و اقدام هاي فردي و متفرقه اي براي تزيين، توسعه و بازسازي حرم انجام شده است از جمله در 1360 ق سيف الدين طاهر، از متمولان هند، يكي از مناره ها را كه خراب شده بود از نو ساخت و سپس هر دوي آن را طلا كاري كرد. در 1367 ق، خانه ها و مدرسه هاي ديني مجاور صحن از جمله جامع يا مدرسه ناصري تخريب شد كه آن را ناصرالدين شاه در 1301 ق ساخته بود و در سمت غربي صحن امام حسين(عليه السلام) قرار داشت. از شمال به مدرسه زينبيه و درب ساعت و از جنوب به مدرسه صدراعظم نوري، معروف به صدر، متصل بود. اين مسجد و دو مدرسه را عبدالرسول خالصي تخريب كرد.45 براي اين تعميرات، كاميون هايي حامل 55 تن سنگ مرمر از يزد از سوي سيد محمدآقا يزدي و مصطفوي و شصت كاميون از طرف جمعي از بازرگانان تهران ارسال شد. اين مرمرها همه در كف حرم مطهر و تمامي ديوارهاي داخل آن تا ارتفاع سه متر كار گذاشته شد و در 1368 ق عمليات روكاري با سنگ مرمر به پايان رسيد.46 در اين توسعه، علاوه بر مدرسه ها، آثار ديگري از جمله جامع رأس الحسين و مقام رأس الحسين، مدرسه و مسجد سردار حسن خان، كه محمد حسن خان قاجار پدر آقا محمد خان در 1180 ق ساخته بود، همه به دستور عبدالرسول خالصي ويران شد. هم چنين تكيه بكتاشيه،47 ورودي باب قاضي الحاجات و مأذنه هاي مزار پادشاهان آل بويه تخريب شد. تمامي اين تخريب ها به منظور ايجاد يك فلكه بود كه پشتوانه علمي و تاريخي و آثار فرهنگي را اين گونه دست خوش تخريب قرار داد.48 در 1370 ق، مرحوم صبري هلالي به خطاطي آيه هاي قرآن(سوره دهر) بر حرم پرداخت. ضلع شرقي حرم در اين سال ساخته شد و ايوان ها و طاق ها نيز با كاشي هاي زيبا و نفيس تزيين گرديد. يك سال بعد، بناي گنبد و پوشش طلاي آن مرمت شد و در 1373 ق، سقف رواق هاي حرم به طور كامل بازسازي و كاشي هاي معرّقي از اصفهان زينت بخش حرم شد و قسمت بالاي ايوان ناصري طلاكاري شد. ده سال بعد، هيأت نوسازي حرم، نماي ديوارهاي بيروني حرم را با سنگ هاي ايتاليايي و ايوان ها را با كاشي تزيين كردند.
در سال 1388 ق ستون هاي سنگي از ايران وارد شد. سقف قديمي ايوان را برداشتند و ستون ها را نصب كردند. اين كار دو سال به طول انجاميد و پس از آن به بناي جديد ايوان طلا پرداختند. در 1394 ق طرح نوسازي و هماهنگ سازي صحن شريف تدوين شد. اين طرح شامل احداث مجدد ايوان، خراب كردن ضلع غربي صحن و تزيين ديوارها با كاشي بود كه اجراي آن تا 1396 ق طول كشيد.49 هم اكنون سير مراحل توسعه و بازسازي حرم و بقعه شريف حسيني ابعاد و زاويه هاي حرم را اين گونه روشن ساخته است:
صحن حرم امام حسين(عليه السلام) محدوده مستطيلي شكلي را در بر مي گيرد كه ضلع شمال به جنوب آن از سمت بيرون 125 و ضلع شرق به غرب آن 95 متر است. اين محدوده همه بناهاي حرم را در خود جاي داده و در داخل يك صحن به مساحت 385 متر مربع قرار دارد. حرم و بقعه در وسط اين صحن قرار دارد كه با كاشي هاي گران قيمت پوشانده شده است. ارتفاع حرم دوازده متر، طول دو ضلع شمالي و جنوبي 55 متر و طول ضلع شرقي و غربي آن 445 متر است. حاشيه ديوارهاي حرم از سمت بيرون با آيه هاي قرآن تزيين شده است. طول حرم 40/10 و عرض آن 10/9 متر است. كف داخل آن سنگ مرمر است و ديوارها نيز كاشي كاري شده و به آيه هاي قرآن؛ سوره هل اتي، يس و سوره هاي كوچك با خط ثلث سفيد در متن كاشي لاجوردي مزين شده است. اين تزيين ها در سال هاي 1363 تا 1369 ق انجام گرفت.
پي نوشت ها:
1. ابن منظور، همان، 13/430؛ طريحي، مجمع البحرين، 5/462.
2. محسن الامين، اعيان الشيعة، همان، 4/502.
3. شيخ مفيد، المزار، 65.
4. طبري، همان، 3/752.
5. مدرسي، شهر حسين، 190.
6. طبري، همان، 7/365، ابن طقطقي، تاريخ فخري، ترجمه محمد وحيد گلپايگاني، ص 327.
7. شيخ طوسي، الامالي، 209.
8. مسعودي، مروج الذهب و معادن الجوهر، ترجمه ابوالقاسم پاينده، 2/541، 542.
9. بنگريد صفحه هاي بعد، مزار و مرقد ابراهيم مجاب.
10. دايرة المعارف تشيع، 1/75؛ ابن جوزي، المنتظم، 2/60.
11. مدرس، شهرحسين، 217.
12. ابن اثير، الكامل في التاريخ، حوادث سال 371 ق.
13. بطائح مكاني در نزديكي و اسط بود كه عمران بن شاهين از سوي عضد الدوله در آن جا حكم روايي مي كرد.
14. موسوي الزنجاني، جوله في اماكن المقدسه، 1405، 83.
15. سلمان هادي آل طعمه، تاريخ مرقد الحسين و العباس، 80.
16. ابن جوزي، المنتظم، 7/283.
17. ابن بطوطه، سفرنامه، 270.
18. مدرسي، شهر حسين، 255.
19. ابن اثير، الكامل في التاريخ، 9/122؛ ابن جوزي، المنتظم، 7/283.
20. ابن جوزي، همان، 8/174؛ موسوي الزنجاني، همان، 84
21. ابن اثير، همان، 10/177.
22. مدرسي، همان، 259.
23. همان، 284، 285.
24. آل طعمه، همان، 83، 84.
25. بنگريد بحث مناره در همين فصل.
26. آل طعمه، همان، 85.
27. موسوي زنجاني، همان، 84.
28. ابن بطوطه، سفرنامه، 273.
29. آل طعمه، همان، 86.
30. دايرة المعارف تشيع، 1/75 ـ 77.
31. آل طعمه، همان، 98 ـ 99.
32. همان 101 ـ 102.
33. در اين مورد بنگريد به بحث مربوط به ضريح مطهر در همين فصل.
34. مدرسي، همان، 318.
35. غلامحسين مصاحب، دايرة المعارف فارسي، 2195.
36. شيخ جعفر محبوبه، ماضي النجف و حاضرها، 1/221.
37. مدرسي، همان، 203، 202.
38. اديب الملك، سفرنامه اديب الملك به عتبات، 159.
39. غلامحسين مصاحب، دايرة المعارف فارسي، 2195؛ هم چنين بنگريد: محامي عباس المزاوي، تاريخ العراق بين احتلالين، 1935، ج6/144 ـ 150.
40. مدرسي، همان، 481.
41. عضد الملك، سفرنامه عضد الملك به عتبات، 161.
42. محمد حسن خان اعتماد السلطنه، تاريخ منتظم ناصري، 3، 315.
43. ناصر الدين شاه قاجار، سفرنامه عتبات؛ به كوشش علي دهباشي.
44. سيف الدوله، سفرنامه سيف الدوله به مكه مكرمه، 232؛ مير عبد اللطيف شوشتري، تحفة العالم، 308.
45. مدرسي، همان، 409.
46. همان، 475 ـ 476.
47. تكيه بكتاشيه در دوره سلطه عثماني ها براي صوفيه و فرقه بكتاشيه به عنوان خانقاه ساخته شد. گويند نسب اين سلسله به سلمان فارسي مي رسد. آنان از متصوفه سني هستند(ناصر الدين شاه، سفرنامه عتبات، 115).
48. مدرسي، همان، 477.
49. آل طعمه، همان، 90 ـ 92.
منبع: سفير سعادت؛ ابوالفضل هادي منش
آثار و اماكن حرم مطهر امام حسين عليه السلام
1 ـ صندوق و ضريح امام حسين(عليه السلام)
در عصر آل بويه، عضد الدوله براي نخستين بار در 371ق ضريحي از جنس چوب ساج و تزيين شده با عاج را روي قبر امام حسين(عليه السلام) نصب كرد و قبر را با پارچه هاي گران بهاي ديباج پوشاند.1 در 620 ق مؤيدالدين محمد قمي، وزير شيعي الناصر لدين الله عباسي، صندوقي از چوب بر روي قبر قرار داد و آن را با پارچه هاي گران قيمت پوشاند.2 شاه اسماعيل صفوي در 932 ق صندوق بسيار زيبايي از خاتم بر روي قبر نهاد. پس از آن، شاه عباس صفوي براي نخستين بار، ضريحي از مس بر فراز قبر و روي صندوق ياد شده گذاشت و ضريح را با پرده هاي حرير قيمتي پوشاند.3 در 1153 ق، گوهرشاد خانم، دختر سلطان حسين صفوي و همسر نادر شاه، صندوقي از خاتم بر روي قبر گذارد. گفته اند صندوق كنوني همان صندوقي است كه همسر نادر شاه روي قبر قرار داده بود.4 برخي نيز گفته اند اين صندوقي است كه شاه طهماسب صفوي در 1123 ق به حرم هديه كرده است. اين صندوق در اثر تهاجم وهابيان در 1216 ق آتش گرفت و بخشي از آن سوخت. در 1225ق به توصيه شيخ جعفرآل كاشف الغطاء و به دستور « خان جان » قاجاري صندوق را با پوششي از نقره ترميم كردند و با پارچه حرير پوشاندند.5 روي صندوق به اين موضوع چنين اشاره شده است:
« بعد تكسير اعداء الله في سنة 1216 ق قام بتجديده خان القاجار 1225 ق كتبه صالح الكلكاوي ».
آقا محمد خان نيز ضريحي از نقره بر فراز قبر نصب كرد6 و درهاي ورودي را، كه از رواق به داخل حرم باز مي شد، با نقره تزيين نمود.7 پس از چندي، ناصرالدين شاه، كه به شخصه به زيارت كربلا مشرف شده بود، دستورهايي براي تعمير و بازسازي حرم صادر كرد؛ ضريحي از نقره ساخت و آن را روي قبر گذاشت. بدين گونه قبر مطهر داراي دو ضريح بيروني و داخلي شد. نام هديه كننده ضريح بيروني، يعني ناصرالدين شاه، بر آن ثبت شده است. روي درِ آن، پنجره نقره اي كوچكي است و بر بالاي آن اين عبارت ديده مي شود: قال رسول الله(صلّي الله عليه و آله) « الحسن و الحسين سيدي شباب اهل الجنه و ابوهما خيرٌ منهما » اين ضريح، ضريح مسين شاه عباس را در خود جاي داده است.8 ناصر الدين شاه كه خود داخل آن شده، ضريح و قبر را چنين توصيف مي كند: « من و ميرزا حسن كليد دار جسارت كرده توي ضريح حضرت رفته از ضريح هم درب كوچك ديگر بود ميرزا حسن باز كرد، شمعي در دست داشت دور قبر منور با آجر فرش شده بود كه پا روي آجر گذاشته شود. من از طرفي ميرزا حسن از طرفي به زحمت زياد رفتيم. ميرزا حسن متصل شمع را كج مي كرد. من از دست او گرفتم. من به طور عجيبي روي آجرها نشسته بودم جا تنگ بود. سرم به تخته ضريح مي خورد. جاي نشستن تنگ و بسيار مشكل بود. ميرزا حسن تخته روي قبر مطهر را كشيد. دست برده دو سه مشتي تربت صحيح از روي قبر مطهر برداشتم ».9 در پايين پاي آن، ضريح ديگري متصل به ضريح بيروني قرار گرفته كه به علي اكبر، فرزند دلاور امام حسين(عليه السلام )، تعلق دارد. در 1355 ق، سيف الدين طاهر، از داعيان اسماعيلي، پنجره اي از نقره براي مرقد مطهر ساخت و آن را از هند به كربلا فرستاد كه بر بالاي آن نوشته شده بود:
« ان الداعي الي حب آل محمد الطاهر بن ابي محمد الطاهر سيف الدين نجل سيدنا محمد برهان الدين من بلاد الهند سنه خمس و خمسين و ثلث مائة بعد الالف 1355 ق ».10 در 1360 ق استاد محمد صنيع خاتم شيرازي، از استادان برجسته خاتم كاري، صندوق مطهر را تعمير كرد.
در طول تاريخ، همواره پادشاهان و بزرگان، چراغ دان هاي گران قيمتي از طلا و نقره به داخل ضريح مبارك هديه مي كردند. يك جفت شمعدان طلاي بسيار بزرگ از سوي سلطان عبدالمجيد خان عثماني به حرم هديه شده است. بعضي از قنديل هاي آويزان شده از جنس طلا و نقره، از هند و جاهاي ديگر آمده است.11 امروزه طول ضريح مطهر به پنج پنجره و عرض آن نيز به چهار پنجره تقسيم مي شود. هر قسمت هشتاد سانتي متر عرض دارد. اما بخشي كه مرقد علي اكبر( عليه السلام) در آن است، يعني پايين پاي آن حضرت، از ضريح تنها يك بخش و از طول دو بخش را در بر مي گيرد. طول ضريح مرقد امام حسين(عليه السلام) 5/5 و عرض آن 5/4 متر است و طول آن قسمت كه قبر علي اكبر(عليه السلام) را در خود جاي داده 6/2 و عرض آن 4/1 متر است. ارتفاع ضريح به 5/3 متر مي رسد و بر بالاي آن در چهار گوشه، چهار گويچه شكلي است كه طول هر يك نيم متر و زر اندود است.12 بر روي ضريح، ديوارهاي صحن، حرم و گل دسته ها آثاري از گلوله ديده مي شود كه حاصل تهاجم نيروهاي بعثي به شيعيان متحصن در مرقد در 1370 ش است. اين شيعيان عليه حكومت وقت قيام كرده بودند.
بربالاي سر مبارك آن حضرت، بيرون ضريح، سنگ قهوه اي رنگي به نشانه جايگاه دفن سر آن حضرت نصب است. برخي گفته اند شمر ملعون سر مبارك امام(عليه السلام) را روي آن جدا كرد. بر اساس روايت هاي موجود، امام سجاد(عليه السلام) سر مبارك امام حسين و برخي از شهيدان را به كربلا بازگرداند و در كنار جسدهاي پاك شان به خاك سپرد. بر اساس روايتي ديگر، سر مبارك امام در بالاي قبر پدر بزرگوارش امام علي(عليه السلام) در نجف دفن شده است. امام صادق(عليه السلام) در اين مكان نماز مي گزارد و توصيه مي كرد كه بر سر مبارك امام حسين(عليه السلام)، در اين مكان نماز گزارده شود13 برخي نيز گفته اند سر آن حضرت را به عسقلان مصر بردند و در آن جا دفن كردند. امروزه، در شهر قاهره در مسجدي به نام مسجد الحسين(عليه السلام) ضريحي با عنوان رأس الحسين قرار دارد كه مردم آن شهر پيرامون آن دعا و زيارت مي خوانند و سوم شعبان، روز تولد امام حسين(عليه السلام)، را ده روز جشن مي گيرند و احترام خاصي به اين مكان مي گذارند.
قبر و ضريح علي اكبر(عليه السلام) محل دفن جوان شجاع و دلاور امام حسين(عليه السلام) در پايين پاي آن حضرت است. ضريح امام حسين(عليه السلام)، چنان كه شرح آن در صفحه هاي پيشين رفت، به صورت شش ضلعي است كه دو ضلع پايين آن به علي اكبر و شهيدان بني هاشم تعلق دارد. اين قسمت به ضريح بيروني قبر امام حسين(عليه السلام) وصل شده و 6/2 متر طول و 4/1 متر عرض دارد. بنابر اين از عرض يك بخش و از طول دو بخش را در بر مي گيرد و دو ضلع از آن را به خود اختصاص مي دهد.
2 ـ مزار شهيدان بني هاشم
مزار شهيدان بني هاشم در كنار مزار علي اكبر و پايين پاي مبارك امام حسين(عليه السلام) قرار دارد. بر اساس روايات، بني اسد وقتي شهيدان را به خاك سپردند جنازه هاي شهيدان بني هاشم را، كه در يك خيمه توسط امام حسين(عليه السلام) جمع آوري شده بود، پايين پاي آن حضرت دفن كردند و سپس چند متر پايين تر از آن ديگر شهيدان كربلا، غير از بني هاشم، را به خاك سپردند.14
3 ـ قبرهاي ديگر شهيدان كربلا
تمامي شهيدان كربلا، به جز حضرت ابوالفضل، حربن يزيد رياحي و حبيب بن مظاهر، در نزديكي قبر حضرت امام حسين(عليه السلام) به خاك سپرده شده اند و قبرهاي آنان در سمت جنوب شرقي ضريح امام حسين(عليه السلام)، به فاصله چند متري آن قرار دارد. اكنون اين قبرها، كه در داخل يك اتاقك دوازده متري و حاوي صندوق خاتم است، پنجره اي از نقره به طول پنج متر دارد و آرامگاه را مشخص مي كند. بر بالاي اين پنجره، اسامي حدود 120 تن از شهيدان كربلا، همراه با زيارت نامه مخصوص بر روي كتيبه اي از كاشي هاي آبي نقش بسته است. قبل از توسعه جديد حرم، يعني تا 1213 ق، اين قبرها بقعه اي جداگانه داشت و از حرم امام حسين(عليه السلام) مستقل و مجزا بود به گونه اي كه طواف پيرامون آن ميسر بود. سخن ابو حمزه ثمالي اين مطلب را تأييد مي كند: « سپس از حرم مطهر خارج شو و در مقابل قبور شهدا بايست ».15 كساني كه قبل از توسعه آن را ديده اند توصيف شان به همين گونه است.16 در 1213 ق، عمليات توسعه جديد آغاز شد و به دليل زياد بودن زائران و تنگيِ مكان زيارت، سيد علي طباطبايي و آيت الله شهرستاني براي تأمين رفاه زائران ديوار آن بقعه را برداشتند و راهروي درِ ورودي رواق جنوبي به مزار شهيدان را بستند و در قسمت شمالي آن، ضريحي از چوب ساج قرار دادند سپس ديوار حائل را برداشتند و آن را به حرم متصل كردند. با اين كار امكان طواف پيرامون مزار شهيدان از بين رفت اما فضاي زيارتي مناسبي ايجاد شد. در 1230 ق از سوي ملا محمد صالح برغاني ضريحي از برنج با كتيبه نقره اي حاوي شعرهاي محتشم كاشاني بر آرامگاه شهيدان نصب شد و صندوقي از خاتم نيز در داخل آن قرار گرفت. در اوايل قرن چهاردهم، انيس الدوله، همسر ناصرالدين شاه، ضريح نقره اي به طول حدود 80/4 در پنج شبكه و ارتفاع 70/1 براي آرامگاه شهيدان تقديم كرد. اين ضريح به جاي ضريح قبلي نصب شد و هم اكنون نيز در همان مكان باقي است. در 1361 ق صندوق خاتم كاري اين آرامگاه به كوشش محمد صنيع خاتم شيرازي تعمير شد و ديوارهاي مجاور ضريح را هنرمندان تواناي ايراني آينه كاري كردند.17
پي نوشت ها:
1. جعفر الخليلي، موسوعة العتبات المقدسه، 8/182.
2. مدرسي، همان، 259.
3. آل طعمه، همان، 98.
4. مدرسي، همان، 260.
5. آل طعمه، همان، 100.
6. ناصر الدين شاه، همان، 119.
7. سفرنامه سيف الدوله به مكه مكرمه، 231.
8. اديب الملك، سفرنامه اديب الملك به عتبات، 160.
9. ناصر الدين شاه، همان، 120.
10. آل طعمه، همان، 100.
11. سيف الدوله، همان، 231؛ ابن بطوطه، همان، 273.
12. آل طعمه، همان 100 ـ 101.
13. بنگريد زيارت مخصوص امير المؤمنين كه در آن به دفن سر امام حسين(عليه السلام) در اين مكان اشاره شده است.
14. دايرة المعارف تشيع، 3/363.
15. مدرسي، شهر حسين، 347.
16. همان جا. 17. دايرة المعارف تشيع، 1/44؛ مدرسي، همان، 423.
منبع: عتبات عاليات عراق؛ دكتر اصغر قائدان
خيمه گاه
در منطقه نبرد، خيمه ها و چادر هايي براي سكونت خاندان امام حسين(عليه السلام) و يارانش بر پا شده بود. مكان استقرار خيمه ها حدود سيصد متر، يا كمي بيشتر، با ميدان جنگ فاصله داشت. امروزه، در جنوب غربي حرم مطهر و 250 متري صحن، مكاني را به مساحت دو هزار متر مربع ديوار كشي كرده اند و در وسط آن ساختماني شبيه خيمه اي بزرگ ساخته اند كه چهارصد متر مربع مساحت دارد. وسط ساختمان، سمت قبله، جايگاه امام سجاد(عليه السلام) و محل عبادت آن حضرت است. در قسمت ورودي در بزرگي است كه با چند پله به سطح خيمه گاه مي رسد. بعد از در ورودي، سمت راست و چپ شانزده فرورفتگي قوسي شكل همانند كجاوه در دو طرف با آجر ساخته اند كه نشان از شانزده كجاوه اي است كه خانواده هاي شهيدان كربلا را از آن جا به سوي كوفه بردند. در قسمت پاياني و سمت راست ساختمان، كه حدود 5/1 متر گودتر است، غرفه اي حدود بيست متر قرار دارد كه محل عبادت اهل بيت بود.1 بر سردر و آستان ورودي خيمه گاه شعرهايي از سيد حسين علوي كربلايي روي سنگ مرمر نقش بسته است.2 در زير خيمه گاه چاهي است كه به چاه حضرت عباس(عليه السلام) مشهور است و مردم از آب آن مي نوشند و صورت خود را مي شويند.3 فاصله خيمه گاه تا تل زينبيه پانصد متر است. برخي مكان اصلي قتلگاه را در نزديكي مستشفي حسين(بيمارستان امام حسين(عليه السلام)) مي دانند.4 اين نظر بر اساس شواهد صحيح تر است، زيرا تا قبل از قرن چهاردهم كساني كه خيمه گاه را ديده اند آن را در جايي كه اكنون بيمارستان امام حسين(عليه السلام) است ذكر كرده اند.5 قبر احمد بن محمد معروف به بن فهد حلي، از فقيهان بزرگ اماميه در(757 ـ 841ق) در بقعه اي جداگانه در جنوب خيمه گاه قرار دارد.6
پي نوشت ها:
1. زماني، همان، 116 ـ 117.
2. آل طعمه، تراث كربلا، 111 ـ 112.
3. اديب الملك، همان، 157.
4. مدرسي، همان، 335 ؛ آل طعمه، همان، 88
5. آل طعمه، همان جا.
6. اديب الملك، همان، 157.
منبع: عتبات عاليات عراق؛ دكتر اصغر قائدان
گنبد و مناره هاي حرم مطهر امام حسين عليه السلام
گنبد مطهر
بر فراز قبر و ضريح حضرت امام حسين(عليه السلام) گنبد زيبا و مرتفعي وجود دارد كه از دور جلوه اي خاص به كربلا بخشيده است و عظمت هنري و معنوي آن چشم هر بيننده اي را خيره مي كند و دل ها را مجذوب خويش مي سازد. نخستين گنبدي كه بر فراز مرقد امام ساخته شد در زمان منتصر عباسي بود. او پدرش متوكل را به قتل رساند و به ساختن بقعه و بناي حرم پرداخت. اين گنبد، كه تا 273 ق پا برجاي بود، رو به ويراني نهاد و در آن سال محمد بن زيد علوي، از علويان طبرستان، به صورت باشكوهي آن را بازسازي كرد. چندي بعد، عضدالدوله ديلمي، آن را تزيين كرد. اين گنبد در 407 ق در آتش سوخت و بخشي از آن تخريب و توسط ابن سهلان تعمير شد. در دوران حكومت جلايريان، كه از دست نشانده هاي ايلخانان مغول بودند، اين گنبد را از نو بر روي چهار طاق و در چهار جهت استوار و به صورت بسيار زيبا و شكل هندسي ماهرانه اي ساختند و روح معماري اسلامي را در آن به نمايش گذاشتند. شاه عباس صفوي آن رااز نماي بيروني بازسازي كرد و به كاشي كاري و نماي داخلي آن پرداخت و با نقش ها و خط هاي زيبا، به اسامي امامان دوازده گانه شيعه مزين ساخت.
در 941 ق سلطان سليمان قانوني، از پادشاهان عثماني و سني مذهب، نماي خارجي گنبد را با گچ مرمت و سفيد كاري كرد. پس از آن آقا محمد خان قاجار در 1211 ق آن را با پوششي از طلا زراندود كرد. حدود بيست سال بعد طلاها دچار آسيب و زنگ زدگي شد. ساكنان كربلا، با ارسال نامه اي، از فتحعلي شاه مساعدت خواستند. شيخ جعفر كاشف الغطاء به عنوان نماينده آنان، با شاه و سران و مردم نيكوكار شهرهاي ايران ارتباط برقرار كرد. سر آخر، به دستور فتحعلي شاه در 1232ق پوشش گنبد عوض شد و طلاي بهتري در آن به كار رفت. ناصرالدين شاه قاجار در 1273 ق دوباره پوشش طلاي گنبد را بازسازي كرد و كتيبه اي در سمت راست آن با اين عبارت نگاشت:
« تذهيب القبة الحسينيه علي عهد السلطان ناصر الدين شاه قاجاري، كتبه محمد حسين الشهير بالمشهدي 1273 ق و جدد بناها و قسم من تذهيبها في سنه 1273 ق ». اين گنبد حدود 37 متر ارتفاع دارد. در بالاي آن ميله اي از طلا نصب شده و بر فراز آن چراغ نوراني قرار دارد. در قسمت ازاره گنبد، دوازده پنجره نور و هوا را به داخل حرم منتقل مي كند. به گفته عبدالصالح آل طعمه، توليت حرم، در اين گنبد 7526 خشت طلا به كار رفته و مجموع سطح طلا كاري شده آن 301 متر مربع است. در طرف ديگر گنبد اين كتيبه به چشم مي خورد: « و قد تشرف بتعمير هذه القبة المباركة الشريفة المنوره بعون الله تعالي السلطان الاعظم و الخاقان الاعدل السلطان بن سلطان ناصر الدين شاه قاجاري خلد الله ملكه ».
قسمت بيروني ساقه گنبد با آيه هايي از سوره منافقون به خط ثلث زينت بخش اين معماري اسلامي است كه به خط شيخ جواد علي است و تاريخ 1371 ق را در خود دارد. در رأس قسمت خارجي آن نيز كتيبه اي حاوي سوره فجر ديده مي شود.
مناره ها و مأذنه ها
نخستين مناره مرقد امام حسين(عليه السلام) را منتصر عباسي در 247 ق ساخت. او پس از تخريب بارگاه امام حسين(عليه السلام) توسط پدرش، متوكل، به بازسازي بنا پرداخت و مناره اي براي راهنمايي زائران و به عنوان نشاني براي آن مرقد برپا كرد. در 747 ق به هنگام بازسازي و توسعه حرم سلطان احمد جلايري، از حاكمان جلايريان و دست نشانده هاي ايلخانان مغول، دو مناره براي حرم ساخت كه عبارت اند از:
منارة العبد
سلطان احمد جلايري در 767 ق به مرجان امين الدين بن عبد الله، حاكم بغداد، دستور داد تا ضمن بازسازي حرم دو مناره براي آن بسازند. منارة العبد يكي از آن ها بود كه در 793 ق با تلاش اويس جلايري تكميل شد. اين مناره با آجرهاي زرد كاشاني تزيين شد و در ساقه آن به زبان فارسي و با حروف ابجد تاريخ 793 ق ثبت است. قطر اين مناره بيست و ارتفاع آن چهل متر بود كه پس از مناره ملويه متوكل در سامراء نخستين مناره در عراق بود. منارة العبد با زيبايي اعجاب آميز خود زينت بخش گنبد حرم بود كه در زاويه شمال شرقي حرم قرار داشت و در 982 ق توسط شاه طهماسب صفوي بازسازي شد. در 1308 ق در گل دسته آن شكافي ايجاد شد كه دوباره آن را تعمير كردند. اما در 1354 ق اين مناره زيبا و مقاوم به بهانه انحراف و كجي در آن به دستور نخست وزير وقت عراق، ياسين هاشمي، تخريب شد. به گفته آل طعمه كه خود و خاندانش از متوليان حرم مطهر بوده اند: « هدف وي از اين كار دست يافتن به درآمدي بود كه از محل موقوفات مرجان امين الدين و از رهگذر اجاره دادن ابنيه و اراضي وقفي به دست مي آمد. در جريان اين تخريب، به سكه هاي مسي مربوط به دوران جلايري و صفوي دست يافتند كه آن ها را به « دار الآثار القديمه » بغداد سپردند... ».
مناره جنوبي
در فاصله ده متري جنوب گنبد، در ديوار قبله و برابر منارة العبد، مناره ديگري در 786 ق توسط سلطان احمد جلايري ساخته شد. ارتفاع آن به 25 متر و قطر آن به 4 متر مي رسد. وي گل دسته را با كاشي هاي زرد كاشاني آراست. در 1237 ق نصف بالاي آن را همسر محمد شاه، دختر مصطفي خان(عموي ناصر الدين شاه) به طلا آراست و در 1373 ق اين گل دسته به هنر نمايي محمود هادي طلا كاري شد.
مناره غربي
اين مناره سمت قبله و در زاويه غربي ديوار آن ساخته شده است. در 1356ق اندكي كج شد و سلطان سيف الدين طاهر بودجه اي براي تخريب و بازسازي آن اختصاص داد. اما چون شالوده و اساس آن محكم بود آن را از اساس و پايه تخريب نساخت و به مرمت بخشي از آن بسنده كرد. تعداد خشت هاي طلايي دو گل دسته اي كه سلطان احمد جلايري ساخته بود به 8024 مي رسد. اكنون، تنها اين دو مناره طلايي زينت بخش حرم است.
منبع: عتبات عاليات عراق؛ دكتر اصغر قائدان
قتلگاه
قسمت پاياني سمت چپ رواق جنوب غربي، يعني در امتداد آرامگاه حبيب بن مظاهر، به وسيله دري به سالن باريكي مرتبط است كه در آن يك اتاق نُه متري قرار دارد. در ديوار سمت قبله آن يك پنجره نقره اي تعبيه شده است. اين مكان اندكي گود است و ديوارهاي آن آينه كاري و نقاشي شده است. در همين مكان شريف، نواده رسول خدا(صلّي الله عليه و آله) شهيد شده است. از اين جا دري است كه به جاي گودتري راه دارد. گويند آن جا محلي است كه حضرت سيدالشهداء از اسب بر زمين افتاد و چون در زمان هاي پيشين خاك زيادي براي تبرك بر مي داشتند بسيار گود شد. بعدها آن مكان را پر كردند و دري روي آن قرار دادند.
منبع: عتبات عاليات عراق؛ دكتر اصغر قائدان
ايوان هاي حرم مطهر امام حسين عليه السلام
از زماني كه توسعه صحن حرم در دوره قاجار آغاز شد، ايوان هايي در چهار ضلع صحن تعبيه گرديد كه راه هاي ورودي به داخل روضه مقدس را تشكيل مي دهند. علاوه بر ايوان هاي اصلي و بزرگ، در اطراف صحن نيز حدود 65 ايوان وجود دارد و داخل آن ها حجره هايي براي اسكان طلبه ها يا دفن پادشاهان، حاكمان، عالمان و بزرگان ساخته شده است. ايوان هاي بزرگ و اصلي عبارت است از:
ايوان طلا(جنوبي)
اين ايوان از ساير ايوان ها بزرگ تر است. طول آن به 36 متر مي رسد و سراسر حرم را از سمت قبله دربر گرفته است. دوازده ستون با ارتفاع متفاوت، سقف آن را نگه داشته اند. ستون هاي وسط چهار متر و ستون هاي طرفين سه متر ارتفاع دارد. اين ستون ها در دوران گذشته از چوب جنگل هاي هند ساخته شده بود و چون رطوبت و موريانه آن ها را فرسوده ساخت، يكي از نيكوكاران ايراني به نام محسن قنبر رحيمي در 1389 ق آن ها را به ستون هاي سنگي تبديل كرد. ستون هاي مياني سيزده و ستون هاي جانبي نُه متر ارتفاع و قسمت مياني ايوان حدود ده متر عرض دارد. اين ايوان به وسيله سه باب به داخل روضه راه دارد يك باب در وسط به طول چهار و عرض دو متر و دو باب، از دو طرف، به عرض 70/1 متر. هر دوي آن ها داراي روكش طلا و مزين به آيه ها و اشعار است كه سردار جان بن سردار خان وقف كرده است. ديوارهاي اين ايوان به دستور يكي از همسران فتحعلي شاه قاجار در 1232 ق با طلاي خالص زر اندود شد و كاشي هاي بسيار زيبا به قسمت هاي فوقاني آن ها افزوده گشت. سقف ايوان نيز با آيه هايي از قرآن كريم به خط سيد صادق آل طعمه مزين است. در زمان هاي قبل شمعدان بزرگي به سقف اين ايوان آويزان بود.
ايوان ناصري(غربي)
اين ايوان در ضلع غربي حرم واقع است و چون ناصر الدين شاه قاجار آن را ساخته بود به نام او معروف شد. اندكي بعد، سلطان عبد الحميد ثاني، پادشاه عثماني، آن را بازسازي كرد و نام آن به « ايوان حميدي » تغيير يافت. ارتفاع آن پانزده، طول پايه آن هشت و عرض آن پنج متر است. اين ايوان در 1275 ق بنا شده است و سقف ايوان كاشي كاري شده و با شعرهايي مزين است. بر پيشاني آن عبارت « عمل استاد احمد شيرازي 1296 ق » ديده مي شود.
ايوان شمالي
درسمت شمال حرم ايوان بزرگي قراردارد كه آن را شاه صفي ساخته است و به همين دليل در ابتدا نام « صافي صفا » داشت. اين ايوان در گذشته هاي دور به « ايوان ليلو » معروف بود. زيرا درويشان در آن جا تكيه داشتند و مراسم عزاداري امام حسين(عليه السلام) را برپا مي كردند. در اين ايوان باني آن و چند تن از عالمان و انديشمندان به خاك سپرده شده اند.
منبع: عتبات عاليات عراق؛ دكتر اصغر قائدان
صحن حرم امام حسين عليه السلام و درهاي آن
صحن حرم
گنبد و بارگاه سالار شهيدان هم چون نگيني در ميان انگشتري قرار دارد كه جلوه اي خاص به آن بخشيده است. پيرامون و گرداگرد حرم را صحني وسيع احاطه كرده است. بر اين صحن نام « جامع » و « مشهد » نيز اطلاق مي شود كه از داخل به شكل مستطيل و دو طبقه و از بيرون به شكل بيضوي است. ارتفاع ديوارهاي آن به دوازده متر مي رسد كه تا دومتر آن با سنگ و بقيه با كاشي تزيين شده و كتيبه ها و آيه هاي قرآني زينت بخش آن است. قبل از توسعه جديد حرم، مدرسه ها و مسجدهايي پيرامون آن قرار داشت كه به داخل صحن راه مي يافتند. اين اماكن در توسعه خيابان هاي مجاور به كلي تخريب شد. بناي بخش شمالي آن توسط شاه طهماسب صفوي ساخته شده است و پيش از آن، داراي ضلع شرقي، غربي و جنوبي بود. مساحت صحن 82×158 متر يعني 1500 متر مربع با 65 ايوان و حجره است. اين حجره ها در دوران ناصري و به دستور وي تعمير شد. صحن با هفت در به بيرون راه مي يابد و كف آن در 1375 ق با سنگ هاي سياه معدني فرش شده است. در گذشته تكيه اي با نام « تكيه بكتاشيه » در داخل صحن، سمت راست باب القبله، قرار داشت كه عبد المؤمن دده ساخته بود و صوفيان ترك در عصر عثماني در آن گرد هم مي آمدند. اين تكيه در توسعه هاي جديد از بين رفت.
صحن صغير ( كوچك )
در جوار صحن اصلي و سمت شرقي آن صحن كوچكي قرار داشت كه به وسيله راهرويي به هم وصل مي شد. اين صحن را صحن صغير مي ناميدند. مساحت آن 48 متر مربع و داخل آن با كاشي هاي زيبا تزيين شده بود. تاريخ بناي آن به دوران عضد الدوله ديلمي (قرن چهارم هجري) مي رسيد و چند تن از پادشاهان آل بويه در آن به خاك سپرده شدند. اما اين صحن در تعميرات بعدي از ميان رفت و به صحن اصلي پيوست.
درهاي صحن
صحن شريف حسيني اكنون داراي ده در است كه زائران به وسيله آن ها به داخل صحن و مرقد مطهر راه مي يابند. اين صحن تا عصر قاجار تنها شش در داشت.
باب القبله
باب القبله قديمي ترين درِ صحن و درِ اصلي است كه به ايوان طلا باز مي شود و چون سمت قبله قرار دارد آن را باب القبله ناميده اند. اين دَرب در 1275 ق به دست احمد گواد ساخته شده و كتيبه اي در ضلع غربي آن حاكي از اين تاريخ است. ارتفاع آن حدود پانزده و كف آن هشت متر است و دري از چوب مرغوب ساج به ارتفاع شش و عرض چهار متر بر آن قرار دارد. ساعت بزرگي بر بالاي آن نصب است و پايين آن، اين عبارت ديده مي شود: « السلام عليك يا ابا عبد الله ». سوره « والشمس » بر قسمت فوقاني دروازه به خط محمد مكاري زينت بخش آن است.اين در را باب الذهب نيز ناميده اند و در دو طرف آن چهارده حجره تحتاني و فوقاني قرار دارد.
باب قاضي الحاجات
باب قاضي الحاجات در برابر سوق العرب است و به ياد حضرت مهدي (عج) آن را چنين ناميده اند. ارتفاع آن پنج و عرض آن 5/3 متر است. دري به ارتفاع چهار و عرض سه متر بر آن تعبيه شده كه آن را در 1286 ق ساخته اند. اين در با آيه هايي از قرآن مزين است.
باب الشهداء
در ميانه ضلع شرقي و راه مرقد حضرت ابوالفضل واقع است و آن را به ياد شهيدان كربلا « باب الشهداء » ناميده اند. ارتفاع آن به چهار و عرض آن به سه متر مي رسد.
آيه هايي از قرآن با خط زيبا بر اين در نقش بسته است. در گذشته، دو درِ صحن صغير و باب الصافي جاي آن قرار داشت.
باب الكرامه
باب الكرامه در دورترين نقطه ضلع شمال شرقي صحن و كنار باب الشهدا است و به سبب كرامت امام حسين(عليه السلام) باب الكرامه ناميده شده است. چهار متر ارتفاع و سه متر عرض دارد و با آيه هايي از قرآن تزيين شده است.
باب السلام
اين دروازه در وسط ضلع شمالي واقع است و چون مردم از آن جا به امام حسين(عليه السلام) سلام مي دادند به باب السلام معروف است. چهار متر طول و سه متر عرض دارد و آيه هايي از قرآن بر آن نقش بسته است.
باب الرجاء
در ميان باب القبله و باب قاضي الحاجات دري است كه آن را، به اميد برخورداري از فضل و كرامت الهي، باب الرجاء مي خوانند. كتيبه اي از بيرون با آيه هايي از قرآن آن را جلا بخشيده است. قوس ايواني كه بر فراز آن است با كاشي هاي زيبا همراه با آيه هاي قرآن به خط ثلث تزيين شده است. ارتفاع دروازه به حدود پنج و عرض آن به 5/3 متر مي رسد.
باب السّدرة
اين دروازه به ياد درخت سدري كه نشانگر قبر بود و هارون الرشيد آن را از بيخ بركند، به « باب السدره » معروف شد. در دورترين نقطه ضلع شمال غربي صحن قرار دارد و ارتفاع آن به چهار و عرض آن به سه متر مي رسد. اين دروازه پيش از آن بر « باب القبله » نصب شده بود و در 1385 ق به اين مكان منتقل شد. بالاي اين در با آيه هايي از قرآن تزيين شده است.
باب السلطانيه
در سمت غرب صحن، دروازه اي به وسيله يكي از پادشاهان عثماني ساخته شد كه آن را « باب السلطانيه » نام نهادند. ارتفاع آن چهار و عرض آن سه متر است و آيه هايي از قرآن زينت بخش آن است. مدرسه حسن خان سردار مقابل اين در قرار دارد.
باب رأس الحسين
اين دروازه روبه روي سر مقدس(بالاسر) امام حسين(عليه السلام) باز مي شود و آن را باب رأس الحسين(عليه السلام) خوانده اند. محل آن به وسيله كاشي هاي زيبايي تزيين شده است. ارتفاعش به چهار و عرضش به سه متر مي رسد و ساعت زنگ دار بزرگي نيز بر بالاي آن نصب است. هم چنين در بالاي اين باب آيه هايي از قرآن با تاريخ 1372 ق نگاشته شده است.
باب الزينبيه
در جنوب غربي صحن يعني نزديك تل الزينبيه ساخته شده است و به سبب نزديكي به آن مكان به « باب الزينبيه » معروف است. ارتفاع آن چهار و عرض آن سه متر است و با آيه هايي از قرآن مزين شده است.
شايان ذكر است همه اين ده درب اكنون به فلكه اي باز مي شود كه در 1368ق احداث شده است.
منبع: عتبات عاليات عراق؛ دكتر اصغر قائدان
امام زادگان مدفون در كربلا
برخي از فرزندان امامان يا نواده هاي آن ها در جاهاي مختلف كربلا، در داخل و يا پيرامون آن شهر، دفن هستند از جمله:
محمد بن نبي بن كاظم(عليه السلام)
وي نوه گرامي امام كاظم(عليه السلام) است كه در ميان عرب ها به امام نوح شهرت دارد و در منطقه « طويرج »، دوازده كيلومتري كربلا، دفن است.
اخرس بن كاظم(عليه السلام)
محمد بن ابي الفتح مشهور به « الاخرس »، از نواده هاي امام موسي بن جعفر(عليه السلام)، در محله اي به نام الابتر در اطراف كربلا به خاك سپرده شده است. در آن محل زيارت گاهي بنا شده و زائران زيادي به آن جا مي روند. سادات آل خراسان در نجف به الاخرس منسوب هستند.
سيد احمد ابوهاشم
نسب وي با چند واسطه به امام موسي كاظم(عليه السلام) مي رسد. سيد احمد در شمال غربي منطقه شفائه(در 25 كيلومتري آن) دفن شده و مزار و گنبد و صحن دارد و گنبد آن با كاشي هاي آبي مزين شده است.
ابن حمزه
عماد الدين ابو محمد بن علي بن حمزه بن حسن بن عبيد الله بن عباس بن علي(عليه السلام)، مشهور به ابن حمزه و از نواده هاي حضرت ابوالفضل(عليه السلام) است. وي از عالمان بزرگ و فقيهان برجسته و راويان حديث بود و در قبرستان قديمي كربلا، كه امروزه در جنوب شرقي آستان حضرت ابوالفضل كنار بزرگراه كربلا ـ طويرج قرار گرفته، دفن شده است. اين بنا و مرقد در عصر صفويه تجديد بنا شده و داراي گنبد و ضريح است. در 1243 ق توسط ملا محمد صالح برغاني و سپس در 1287 ق تجديد بنا شد.
منبع: عتبات عاليات عراق؛ دكتر اصغر قائدان
پادشاهان و رجال سياسي مدفون در كربلا
پادشاهان آل بويه
پادشاهان آل بويه قديمي ترين پادشاهان دفن شده در حائر حسين هستند. بسياري از اين اميران شيعه در توسعه، بازسازي و تزيين حرم امام حسين(عليه السلام) و ديگر امامان شيعه نقش مؤثري داشتند. چند تن از آنان در داخل بقعه اي در صحن كوچك خاك شده اند. در زمان هاي پيشين، بقعه اي بر فراز قبر آنان وجود داشت كه در ميان مردم به بقعه آل بويه شهرت داشت. در 1268 ق عبدالرسول خالصي به دستور رييس اوقاف وقت عراق اين بقعه و آثار تاريخي آن را تخريب كرد.
پادشاهان و رجال قاجار
مظفرالدين شاه قاجار
وي از پادشاهان قاجار است كه فرمان مشروطيت را در 1324 ق صادر كرد و در همان سال از دنيا رفت. بر اساس وصيت اش او را در كربلا به خاك سپردند. قبر مظفرالدين شاه داخل رواق فقيهان يا رواق پادشاهان است و روي آن با موزائيك فرش شده است.
محمد علي شاه
محمد علي شاه فرزند مظفرالدين شاه از پادشاهان دوره قاجار و از مخالفان مشروطه است كه به سبب به توپ بستن مجلس شوراي ملي شهرت دارد. وي در 1341 ق از دنيا رفت و در كنار قبر پدرش دفن شد. اين قبر نيز با موزائيك فرش شده و اثري از خود قبر نيست.
احمد شاه
احمد شاه فرزند محمد علي شاه و آخرين پادشاه سلسله قاجار است كه در دوران وي كودتاي 1299 رضا خان به وقوع پيوست. او در 1348 ق از دنيا رفت و در كنار قبر پدرش به خاك سپرده شد. روي قبر وي را با موزائيك فرش كرده اند.
امير كبير
ميرزا تقي خان هزاوه اي مشهور به امير كبير، صدر اعظم معروف و شهير عصر ناصرالدين شاه است كه به دستور وي در 1298 ق در حمام فين كاشان به قتل رسيد و در رواق پادشاهان به خاك سپرده شد. در كنار قبر وي فرزندش ساعد الملك و برادرش ميزا حسين خان دفن شده اند.
سلطان حمزه ميرزا صفوي
حمزه ميرزا فرزند شاه اسماعيل صفوي از شاعران و اديبان عصر صفوي بود. وي در 997 ق در اردبيل از دنيا رفت و در داخل حرم امام و در رواق پادشاهان به خاك سپرده شد. حمزه ميرزا ديوان شعر و كتابي در سلسله انساب و شرح حال شاعران و عالمان از خود به يادگار گذاشت.
ميرزا شفيع خان مازندراني صدر اعظم
وي از نخست وزيران يا صدر اعظم هاي عصر قاجار است كه در 1224 ق درگذشت و در رواق پادشاهان دفن شد.
ميرزا موسي وزير
ميرزا موسي خان وزير طهران از حكم رانان عصر ناصري در ايواني در سمت جنوبي صحن به خاك سپرده شده است.
معير الممالك
دوستعلي خان معير الممالك، رييس ضراب خانه و امور دارايي عصر ناصري، در داخل رواق دفن است. قبر او در اتاقي كوچك و آينه كاري شده قرار دارد.
حاجي ميرزا آغاسي
از وزيران عصر محمد شاه قاجار است. او را در رواق پادشاهان به خاك سپردند.
ظل السلطان
ظل السلطان فرزند ناصرالدين شاه و حاكم اصفهان در عصر ناصري و مظفري است. قبر وي در رواق پادشاهان قرار دارد.
زاهدالدين شاه
شاهزاده هندي، برادر محمد نجف ميرزا، به همراه چند تن از شاهزاده هاي هندي معاصر هند در رواق جنوبي دفن شده و مقبره كوچك آنان با آينه تذهيب شده است. معروف ترين آن شاهزاده ها، غير از زاهدالدين شاه، سلطان برهان نظام شاه پسر سلطان احمد هندي است كه در 961 ق در هند از دنيا رفت.
منبع: عتبات عاليات عراق؛ دكتر اصغر قائدان
علما و سادات مدفون در كربلا
از دير باز به سبب قداست اين مكان، در داخل و خارج حرم، ده ها تن از عالمان و روحانيان و سادات به خاك سپرده شدند كه برخي ازآنان قبر و نشان مشخصي دارند از جمله:
ابو احمد حسين بن محمد(304 ق ـ 400 ق)
نسب او با سه نسل به امام موسي كاظم(عليه السلام) مي رسد. وي پدر گرامي سيد مرتضي و سيد رضي است. وفاتش در بغداد اتفاق افتاد و پس از دفن در منزلش به كربلا منتقل، در حرم مطهر، كنار جدش ابراهيم اصغر بن كاظم(عليه السلام) خاك شد.
سيد رضي(358 ق ـ 406 ق)
سيد رضي مشهور به شريف رضي فرزند ابواحمد حسين، برادر بزرگوار سيد مرتضي و از عالمان و متكلمان بزرگ شيعه در قرن چهارم هجري است. علت عمده اشتهار سيد رضي، جمع آوري نهج البلاغه است. او تأليف زيادي در باب كلام و علوم اسلامي دارد كه الخصائص معروف ترين آن ها است. اين بزرگوار ابتدا در منزلش در بغداد دفن و سپس به كربلا منتقل و در كنار پدر و برادرش در نزديكي قبر سيد ابراهيم مجاب در رواق غربي حرم دفن است.
شريف مرتضي علم الهدي(355ق ـ 436ق)
علي بن حسين موسوي، مشهور به سيد مرتضي يا شريف مرتضي، از عالمان و فقيهان بزرگ شيعه در قرن چهارم هجري و صاحب تأليفات زيادي است. وي در 359 ق به دنيا آمد و در 436 ق در بغداد فوت كرد و در منزلش دفن شد سپس او را به كربلا منتقل و در كنار مرقد پدر و برادرش شريف رضي، در نزديكي قبر سيد ابراهيم مجاب در شمال غربي رواق غربي حرم مطهر، به خاك سپرده شد. در زمان هاي اخير سنگ قبرهاي او، پدر و برادرش برداشته شده و محو گرديده است. كنار قبر اين سه بزرگوار، جدشان، ابراهيم اصغر فرزند امام كاظم(عليه السلام) ملقب به مرتضي، دفن است.
علامه وحيد بهبهاني(1118 ق ـ 1205 ق)
شيخ محمد باقر بن محمد اكمل مشهور به وحيد بهبهاني، از عالمان اصولي و رجال شناسان بزرگ شيعه در قرن دوازدهم هجري است كه در رواق شرقي حرم دفن شده است. او در كربلا رهبري و مرجعيت شيعيان را بر عهده داشت. سيد مهدي بحرالعلوم و سيد علي صاحب رياض و شيخ جعفر آل كاشف الغطاء از شاگردان او بودند.
مجاهد(1180 ـ 1242 ق)
سيد محمد مجاهد فرزند سيد علي طباطبايي صاحب رياض و نوه دختري مرحوم علامه بهبهاني، صاحب كتاب مفاتيح و مناهل است. او به سبب مجاهداتش با روس ها، كه خود در ميدان جنگ حاضر مي شد، به محمد مجاهد معروف شد. قبرش در بين آستان امام حسين(عليه السلام) و ابو الفضل(عليه السلام) در بازار باب الحريص در دو طبقه ساخته شده و داراي گنبد و ضريح فولادي بود اما در توسعه كنوني از ميان رفته است.
ميرزا محمد تقي شيرازي(ف 1338 ق)
شيخ محمد تقي شيرازي از مراجع بزرگ شيعه واز رهبران قيام مردم عراق عليه سلطه انگلستان(1920 م) است كه با مجاهدت هاي خود، سلطه و نفوذ انگليس را در عراق از بين برد. او را درضلع جنوب شرقي صحن در مقبره اختصاصي خود دفن كردند. در 1263ق، هنگام توسعه صحن، بقعه اي به نام « ايوان شيرازي » به مساحت دويست متر در كنار آن قبر بنا شد كه محل تدريس و تحصيل طلبه ها شده بود ولي به دستور رژيم بعث تعطيل شد.
ابن فهد حلي(758 ق ـ 841 ق)
قبر شيخ احمد بن محمد بن فهد، فقيه بزرگ اماميه، در غرب خيابان باب القبله، يعني سمت قبله صحن، داخل مسجدي قرار دارد كه به نام او معروف است. وي خانه اش را براي زائران به عنوان منزل گاهي وقف كرده بود و پس از مرگش او را در همان خانه خود به خاك سپردند. شاه عباس در 1033 ق باغ جنوب قبر ابن فهد را به صورت مسجدي در آورد و آن را كاشي كاري كرد و گنبدي روي قبر وي برپا ساخت. اين قبر اكنون در نزديكي خيمه گاه قرار دارد.
فضولي بغدادي(913ق ـ 976ق)
محمد بن سليمان ملقب به فضولي بغدادي از شاعران بزرگ ترك در 976ق به مرض طاعون درگذشت و در مقبره دده نزديك تكيه بكتاشيه، در جنوب صحن دفن شد. امروزه بيست جلد كتاب در شعر و ادب از وي به يادگار مانده است. در كنار قبر او، فرزندش فضلي بن فضولي شاعر متصوف قرن دهم دفن است. فضلي بن فضولي تا 978ق در قيد حيات بود. آرامگاه او در توسعه اخير از ميان رفته است.
آل عصفور بحراني(1107ق ـ 1186ق)
شيخ يوسف آل عصفوربحراني، صاحب كتاب الحدائق الناضره، دررواق شرقي حرم دفن شده است. وي به همراه سيدعلي طباطبايي و وحيد بهبهاني در يك مقبره آرميده اند.
سيد كاظم رشتي(ت1214ق)
سيد كاظم بن قاسم حسيني رشتي از شاگردان شيخ احمد احسايي در 1259 ق در گذشت و در رواق شرقي حرم دفن شد. او از رهبران فرقه كشفيه بود و كتاب هايي درباره آن فرقه به رشته تحرير درآورد.
سيد احمد بن سيد كاظم رشتي
سيد احمد بن سيد كاظم رشتي در 1295 ق به قتل رسيد و در رواق شرقي حرم، كنار پدرش، به خاك سپرده شد.
شريف العلماء
محمد شريف بن حسن آملي، از عالمان بزرگ شيعه، و استاد شيخ مرتضي انصاري در 1246ق در كربلا وفات يافت و در سمت جنوب شرقي آستان، در يكي از كوچه هاي فرعي خيابان امام حسين(عليه السلام) دفن شد. بقعه وي در 1261 ق به دست شيخ حسن آل صالحي و در 1372 ق توسط مرحوم آيت الله حكيم تجديد بنا و مدرسه اي به نام او در كنار آستان احداث گرديد. امروزه بقعه او از ميان رفته است.
سيد علي طباطبايي
سيد علي طباطبايي، صاحب كتاب رياض المسائل در فقه است. وي در رواق شرقي حرم خاك شد. او كسي است كه ديوار شهر كربلا را بنا كرد. فرزند او به سيد محمد مجاهد معروف است.
خاندان قزويني(مجتهد قزويني)
در داخل صحن و در مسير صحن امام حسين(عليه السلام) به سوي صحن ابوالفضل العباس يعني باب قاضي الحاجات در حجره اي سه تن از خاندان مجتهد قزويني دفن شده اند:
آقا سيد ابراهيم بن محمد مجتهد قزويني صاحب ضوابط الاصول(م1262ق)
آقا سيد مهدي مجتهد
شيخ محمد حسين قزويني(ف1281 ق). در دالان صحن كوچكِ همين مكان قبر شيخ الاسلام قزويني واقع است.
شيخ عبدالحسين تهراني
شيخ عبدالحسين تهراني از فقيهان و عالمان معاصر بود كه در يكي از حجره هاي سمت غربي صحن خاك شده است.
سيد عبدالله بحراني
سيد عبدالله بحراني عالم و فقيه و مؤلف الافاضات الحسينيه و شرح مختصر النافع علامه حلي است كه در رواق ابراهيم مجاب به خاك سپرده شده است. در كنار او فرزندش سيد محسن و نوه اش سيد محمد بن سيد محسن، صاحب كتاب هاي الفصول البهيه في بعض الاخبار الحجج المرضيه و هداية العباد، دفن شده اند.
زيني حسني
عالم شاعر، سيد محمد زيني حسني در رواق ابراهيم مجاب به خاك سپرده شده است.
صاحب ضوابط(1214 ق ـ 1262 ق)
سيد ابراهيم بن محمد باقر موسوي قزويني حائري عالم بزرگ شيعه و معروف به صاحبضوابط، در ميدان مقابل باب الشهداء دفن است. تأليف او در باب فقه شهرت دارد.
خاندان برغاني
چند تن از خاندان برغاني، كه همه از عالمان بزرگ و از فقيهان شيعه بوده اند، در رواق غربي حرم(رواق بالاسر) به خاك سپرده شده اند. معروف ترين آن ها ملا محمد علي برغاني است كه در 1271 ق از دنيا رفت. وي تأليفات فراواني در فقه و تفسير دارد. ديگر فرزندش ميرزا عبد الوهاب از عارفان و فقيهان عصر قاجار بود كه در 1294 ق فوت كرد. قبر ملا علي برغاني متوفي 1269 ق نيز در اين مكان واقع است.
سيد مرتضي طباطبايي
سيد مرتضي فرزند سيد محمد طباطبايي حسيني بروجردي پدر سيد مهدي بحر العلوم است كه در 1204ق از دنيا رفت. او را در رواق شرقي حرم به خاك سپردند.
خاندان آل كمونه
چند تن از مشاهير خاندان آل كمونه در زير زمين خزانه جواهر آستان، بين رواق پادشاهان و مسجد آستان حسيني، دفن هستند. اين افراد از عالمان و اديبان كربلا بودند؛ از جمله شيخ مهدي كمونه(ف 1272ق) كليد دار آستان، شيخ ميرزا حسن كمونه(ف1292ق) هم چنين برادرش كه پس از او به توليت آستان رسيد و نيز شيخ محمد علي كمونه(ف 1282 ق)، كه از شاعران شيعه بوده است.
منبع: عتبات عاليات عراق؛ دكتر اصغر قائدان
مهمترين زيارتگاههاي کربلا و حومه آن
حرم امام حسين(عليه السلام)، که به همراه حرم ابوالفضل العباس(عليه السلام) و فضاهاي پيرامون اين دو جايگاه، هسته مرکزي شهر را تشکيل مي دهند. حرم مطهر بيش از دو متر از سطح شهر پايين تر است؛ از اين رو تعداد زيادي پله زائران را از دروازه ها به درون صحن هدايت مي کند.
ساختمان کنوني حرم از ساخته هاي دوره صفوي و عثماني و قاجار است. حرم مطهر از گنبدي بزرگ و مطلاّ تشکيل شده که بر روي گنبد خانه اي وسيع و چندين رواق و يک مسجد بزرگ و صحني فراخ است که تمامي اين مجموعه را در بر مي گيرد. گنبد طلا از ساخته هاي دوران صفويه است و طلاکاري آن به دستور آغامحمدخان قاجارانجام گرفته است. در زير گنبد، ضريح نقره اي و بزرگ و چند ضلعي قرار دارد که قسمت عمده فضاي گنبدخانه را اشغال کرده و درون آن قبر مطهر امام حسين(عليه السلام) و دو فرزندش علي اصغر و علي اکبر جاي دارد. در سمت شرق ضريح مطهر حضرت، فضايي است که در جنوب آن پنجره اي نقره اي قرار دارد. اينجا آرامگاه قسمت اعظم شهيدان واقعه کربلا است که همگي آنان پيرامون آن پنجره و فضاهاي اطراف پراکنده و مدفون هستند.
قتلگاه: جايگاهي است در نزديکي آرامگاه حبيب بن مظاهر اسدي که بنابر گفته روايات، امام حسين(عليه السلام) در آنجا به شهادت رسيد و بعدها به جايگاه کنوني منتقل شد و دفن گرديده اند.
تلّ زينبيّه: در فاصله 20 متري از سمت غرب صحن مطهّر، تپه اي به ارتفاع 5 متر وجود دارد که امروزه بر روي آن اتاقي ساخته شده است، اين تپّه به نام «تلّ زينبيّه» يا تپّه حضرت زينب(عليها السلام) مشهور است و بنا به نقل مورّخان، تپّه اي بوده است که در روز عاشورا حضرت زينب بر روي آن مي رفته و از سير وقايع جنگ آگاهي مي يافته اند.
حرم منوّر و پاک ابوالفضل العباس(عليه السلام): اين حرم در فاصله 350 متري شمال شرقي حرم امام حسين(عليه السلام)قرار گرفته و داراي قبّه و بارگاه شکوهمندي است که جسد پاک اين سردار رشيد و يار وفادار امام حسين(عليه السلام) را در بَرگرفته است. ساختمان داراي گنبدي طلايي است که بر روي گنبد خانه اي کوچکتر از حرم امام حسين(عليه السلام) قرار دارد. گِرداگرد قبر مطهّر را چهار رواق و صحن فراخ و وسيعي به همراه ايوان زيبا در برگرفته است. ضريح زيباي آن حضرت به دستور مرحوم آية الله العظمي حکيم در سال 1965 ميلادي در اصفهان ساخته شد.
آرامگاه حبيب بن مظاهر اسدي: او يکي از شهداي روز عاشورا است که در سن 80 سالگي به ياري امام حسين(عليه السلام) شتافت و شهيد گرديد و در فاصله 10 متري از ضريح مطهر و در رواق جنوب غربي مدفون است و داراي ضريح کوچکي است.
آرامگاه سيد ابراهيم مجاب: وي امام زاده والا مقام و عظيم الشأن و داراي نسل مبارکي است. او ابراهيم فرزند محمّد العابد فرزند امام موسي بن جعفر(عليه السلام) است که در اين بقعه مطهّر دفن شده است و بنا به نوشته مورّخان، بسياري از سادات و بزرگان پيرامون او مدفونند. آرامگاه او در رواق حرم مطهّر و در گوشه شمال غربي آن است.
مشاهير مدفون در حرم: در سرتاسر صحن و حجره هاي گرداگرد آن و رواقها، بسياري از بزرگان در طول تاريخ دفن شده اند، برخي از اين حجره ها به نام شخصيتي که در داخل آن دفن شده، مشهور است؛ همچون آخرين مقبره اي که در جنوب سمت مشرق قرار دارد و مدفن بسياري از علماي دين مي باشد که مشهورترين آنها مرحوم آية الله ميرزا محمّد تقي شيرازي است که در سال 1920ميلادي، رهبري انقلاب مردم بر ضدّ دولت انگليس را بر عهده داشت. از ديگر مشاهير مدفون در اين بقعه مطهر، ميرزا محمّد تقي خان امير کبير است که پس از به قتل رسيدنش در کاشان، به کربلا منتقل و در مقبره اي در رواق شرقي حرم مطهر دفن گرديد، همچنين قاجاريه نيز در رواق شمالي، داراي مقبره اي هستند که جمعي از آنان در آنجا مدفونند.
خيمه گاه: در جنوب صحن مطهّر امام حسين(عليه السلام) و در فاصله 250 متري واقع است. (بنا به نقل مورّخان، محلّ برافراشته شدن خيمه ها و چادرهاي سيد الشهدا(عليه السلام) و ياران او بوده است). امروزه جايگاه خيمه ها را با ساختمانسازي به تصوير کشيده اند.
مقام حضرت مهدي(عليه السلام): در ميان نخلستانهاي کرانه رودخانه فرات که اين شاخه رودخانه به نام «نهر علقمه» مشهور است، از شمال کربلا مي گذرد و آن جايگاهي است منسوب به حضرت حجّت(عليه السلام) که مردم در آن به نماز مي پردازند.
حُرّ: و آن شهرکي است در جنوب غربي کربلا که در فاصله 9 کيلومتري از شهر واقع شده و نام آن برگرفته از نام حرّ بن يزيد رياحي است. او در روز عاشورا يکي از فرماندهان لشکر عبيدالله زياد بود ولي بعدها توبه کرد و به لشکر حق پيوست و تا پاي جان ايستاد و به شهادت رسيد و در اين موقعيّت دفن گرديد. امروزه آرامگاه او، که از ساخته هاي شاه اسماعيل صفوي است، داراي صحن و رواق و گنبد کاشي کاري است و مؤمنان فوج فوج به زيارت قبرش مي شتابند.
آرامگاه الأخرس بن الکاظم(عليه السلام): وي محمد ابن أبي الفتح أخرس، از نوادگان حضرت موسي بن جعفر(عليه السلام)است که بقعه اش در حومه کربلا، در محله اي به نام «الأبتر» قرار دارد.
آرامگاه ابن حمزه: وي نواده امير المؤمنين و از امام زادگان والا مقام است. آرامگاهش در آغازِ بزرگراه کربلا ـ طويريج قرار دارد.
آرامگاه عون بن عبدالله: در نسبت اين امام زاده ترديدهايي وجود دارد که آيا وي همان عوني است که در کربلا شهيد شد و يا نواده امام حسن(عليه السلام) است؟ امروزه وي داراي بقعه و بارگاه باشکوهي در 11 کيلومتري شمال غربي کربلا و در آغاز بزرگراه کربلا ـ بغداد مي باشد. اين امام زاده بسيار مورد توجّه مردمان عراق و داراي نذر مجربي است: از اين رو همواره مزار او مملو از زائر و نذورات آنان است.
آرامگاه طفلان مسلم: اين آرامگاه در راه کربلا ـ بغداد، در حومه شهر مسيّب قرار دارد.
اين دو کودک به نامهاي محمّد و ابراهيم، فرزندان حضرت مسلم ابن عقيل هستند که پس از شهادت پدرشان به شهادت رسيدند، آرامگاه اين دو کودک صحن و سراي باشکوهي داشته و بر قبر هر يک گنبد و ضريحي قرار دارد.
آرامگاه ابن هاشم: وي از نوادگان حضرت موسي بن جعفر(عليه السلام)است که در سال 745هـ.ق. وفات يافت و آرامگاهش امروزه در کويري واقع در شمال غربي کربلا مي باشد. قبر او داراي صحن و سراي بزرگي است و در ميان اعراب بيابان گرد بسيار معروف است و آنان همواره بدو پناه آورده و نذر مي کنند.
آرامگاه ابن فَهْد حِلّي: او از فقهاي اماميّه است و قبرش در غرب خيابان «باب القبله» درون مسجدي به نام او قرار دارد.
حسينيّه هاي کربلا: با توجّه به اين که کربلا شهري زيارتي است و ساليانه صدها هزار مسلمان از سرتاسر کشورهاي شيعه نشين براي زيارت به اين شهر مقدّس مشرّف مي شوند، از اين رو بسياري از مردم شهرهاي گوناگون به ساختن حسينيّه و زائرسرا پرداخته اند که مهمترين حسينيّه ها از آنِ ايرانيان است; همانند حسينيّه تهرانيها، اصفهانيها، مازندراني ها، قمي ها و آذربايجانيها، و ده ها حسينيّه ديگر که قسمت عمده اين مراکز در سالهاي اخير منهدم و ويران گرديده است.
مدارس ديني کربلا: کربلا داراي حوزه علميّه کهن و مهمّي است; از اين رو مدارس ديني فراوان در کربلا ديده مي شود که مهمترين آنها عبارتند از: مدرسه هنديّه، مدرسه حسن خان، مدرسه آية الله بروجردي، مدرسه بادکوبه، مدرسه کريم خان، مدرسه مجاهد، مدرسه بُقعه، مدرسه حسينيّه، مدرسه شريف العلما، مدرسه سليميّه و...
منبع: اماکن زيارتي و سياحتي عراق؛ محمّد رضا قمي
وجه تسميه كربلا
اين سرزمين را به نام هاي گوناگوني خوانده اند كه اطلاق عام بر خاص است، از جمله:
1 ـ كربلا
همان گونه كه اشاره شد، منطقه قديمي كربلا در عصر تمدن بابل، به كور بابل1 معروف بود و بعدها به صورت كربلا تغيير نام يافت. برخي نيز آن را واژه اي آرامي يا عبري يا بابلي و برگرفته از «كرب وال» مي دانند كه نام معبد بوده و آن را پرستش گاه و حرم خداوند مي دانستند.2 عده اي نيز آن را از نام آرامي «كربلاتو»،3 به معناي چيزي كه سر را با آن مي پوشانند، گرفته اند. برخي نيز آن را از «كربل» به معناي نوعي گياه كه در آن جا فراوان مي رويد و يا از «كربله» به معناي نرمي و سستي خاك در زير پاها4 و يا از واژه فارسي «كاربالا» يعني كار بلند و والا يا آسماني دانسته اند5 كه در عصر ساسانيان رايج بود و آن واژه در حقيقت معرب است. هنگام ورود امام حسين(عليه السلام) به اين سرزمين، ايشان نام آن را پرسيد. در ميان نام ها يكي كربلا بود، فرمود: «ارض كرب و بلا» و خواست از آن خارج شود كه نگذاشتند.6
قديمي ترين شعري كه نام كربلا در آن آمده است شعر متعلق به معن بن اوس است كه عصر جاهليت را درك كرده است.
اذا هي حلّت كربلا فلعلعا
فجوز العذيب دوناً فالنوابي7
2 ـ طف
«طف» به ساحل و كناره هاي رود در سمت خشكي گويند8 و «طف البصره» به معناي بيابان و سرزمين بصره است.9 به عبارتي ديگر «طف» در لغت به سرزمين عرب مشرف بر بيابان عراق اطلاق مي شود. 10 در متون تاريخي از كربلا به سرزمين طف ياد شده است كه امام حسين(عليه السلام) در آن جا به شهادت رسيد.11 از پيامبر(صلّي الله عليه و آله) نقل شده است كه فرمود: «جبرئيل مرا خبر داده است كه فرزندم حسين پس از من در سرزمين طف كشته مي شود، جبرئيل اين خاك را برايم آورده و به من خبر داده كه محل قتل او در همين خاك خواهد بود».12
3 ـ غاضريه
كربلا را به سبب سكونت طايفه اي به نام بني غاضر، از قبيله بني اسد، در نزديكي آن، غاضريه نيز مي نامند.13 آن جا آبادي وسيع و پر رونقي بود كه در كنار فرات و در شمال كربلا قرار داشت و به آن متصل بود.14 در حقيقت به همان مكاني اطلاق مي شد كه تقريباً اكنون حرم ابوالفضل(عليه السلام) است.15 در متون تاريخي از شهادت امام حسين(عليه السلام) در راه غاضريه و آب بندي در كرانه فرات ياد شده است.16 امام صادق(عليه السلام) در آداب زيارت امام حسين(عليه السلام) مي فرمايد: «هر گاه به سوي حائر آمدي از پل عبور كن و در فرات غسل نما و در غاضريه قدم بگذار».17
4 ـ نينوا
نينوا شهري تاريخي در مقابل موصل از سرزمين بابل است كه كربلاي قديم نيز جزو آن بوده است لذا قدمت آن به عصر تمدن بابل مي رسد.18 اين شهر پايتخت دولت آشور و اين نام از اسامي آشوري است.19 در دوره هاي بعد، اين منطقه به قريه اي تبديل شد كه در نزديكي كربلاي قديم قرار داشت،20 به اين سبب گاهي نام نينوا را كربلا و كربلا را نينوا ناميده اند و ياقوت حموي نيز كربلا را جزيي از نينوا مي داند.21 امام حسين(عليه السلام) وقتي نام آن را كربلا شنيد، از نام ديگرش پرسيد. گفتند: نينوا است. همان موقع دستور داد كاروان بار گشايند و رحل اقامت افكنند.22 امروزه، تپه هايي باستاني در قريه نينوا از دوران تمدن بابلي خبر مي دهد كه به تپه هاي تاريخي معروف هستند.23
5 ـ عَقْر
«عقر» در لغت به شكاف و فاصله ميان دو مكان گفته مي شود.24 از آن جا كه اين مكان ميان بابل و كربلا25 و نزديك به بابل بود، آن را عقر و عقر بابل مي خواندند. امام حسين(عليه السلام) هنگام ورود به اين منطقه، وقتي نام اين سرزمين را پرسيد، يكي از نام هايي كه گفته شد عقر بود و امام فرمود: «از عقر به خدا پناه مي برم».26 در متون تاريخي از اين مكان به نام عقر نيز ياد شده است.27
6 ـ نواويس
اين نام ريشه اي مسيحي وسرياني دارد كه به قبرستان مسيحيان، واقع در شمال غرب كربلاي كنوني گفته مي شد. امروزه، اين قبرستان كنار درياچه سليمانيه، در محله اي به نام «براز علي» واقع شده و حسينيه ناميده مي شود.28 امام حسين(عليه السلام) به اين نام اشاره كرده اند: «گويا مي بينم كه گرگان بيابان هاي ميان نواويس و كربلا، بند بند من را از هم مي گسلند».29
7 ـ حائر
به محل دفن نواده رسول خدا(صلّي الله عليه و آله) در سرزمين كربلا، حائر يا حائر حسيني گويند.
«حائر» در لغت، اسم فاعل از حار ـ يحير است و به جايي گفته مي شود كه آب در آن جمع شود و بيرون نرود.30 به عبارتي ديگر، به حوض يا مكاني گويند كه آب و مسيل آن از زمين هاي مجاور به سوي آن سرازير شود، اما آب در آن دور زند و فراگير نشود. اين نام و مخفف آن «حير» در متون تاريخي به كربلا31 و حائر حسين، به مكان قبر و محدوده مزار امام حسين(عليه السلام) گفته شده است.
وجه تسميه آن چنين است كه وقتي متوكل دستور تخريب بارگاه و مزار امام حسين(عليه السلام) و شهيدان كربلا را صادر كرد به آن مكان آب جاري ساخت آب اطراف و دور تا دور قبر را فرا گرفت اما بر روي قبر جاري نشد. اين مكان شامل مركز اصلي حرم امام حسين(عليه السلام) و گنبد و ضريح ونيز مدفن شهيدان كربلا است. بر اساس روايتي از رسول خدا(صلّي الله عليه و آله)، حائر حسين مكاني بسيار مقدس است و عبادت در آن جا فضيلت فراوان دارد. آن حضرت به ابو سعيد خدري فرمود: «در زير گنبد و قبه او(امام حسين(عليه السلام)) دعاها و خواسته ها به اجابت مي رسد و تربت و خاك او شفا بخش است. خداوند پيشوايان معصوم را در نسل او قرار داده است».32 براي كربلا نام هاي ديگري هم ذكر شده است كه بيان آن ها موجب طولاني شدن سخن است.33
پي نوشت ها:
1. كور به معناي قريه و كور بابل يعني مجموعه قريه هاي بابل(جعفر الخليلي، موسوعة العتبات المقدسة، قسم الكربلاء ص 10 به نقل از علامه سيد هبة الدين شهرستاني) . برخي نيز گفته اند: «كور» جايي است كه آهنگر براي دميدن در آهن از شعله هاي آتش بهره مي برد و «بابل» نيز به معناي صحراي گرم است. بنابراين، معناي كلي آن شعله هاي حرارت صحرا است.(آل طعمه، تاريخ مرقد الحسين والعباس، 20.)
2. آل طعمه، همان جا به نقل از لغة العرب 5/178.
3. karbalatu.
4. ابن منظور، لسان العرب، 1/86 واژه كربله؛ ياقوت حموي، معجم البلدان، 4/445؛ فراهيدي، كتاب العين 5/421. امروزه در جنوب شرقي كربلاي كنوني، منطقه اي به نام «كربله» وجود دارد كه همان منطقه قديمي و تاريخي كربلا بوده است.(آل طعمه، همان، 17) .
5. فراهيدي، كتاب العين، 5/433.
6. ياقوت حموي، همان، 4/445؛ دينوري، همان، 252.
7. جعفر الخليلي، همان، 17 به نقل از شيخ آقا بزرگ، الذريعة الي تصانيف الشيعة.
8. طف الفرات، اي شطه(ابن منظور، همان، 9/231، فراهيدي، كتاب العين، 7/406
9. ابن خياط، تاريخ خليفة بن خياط، 177.
10. ياقوت حموي، همان، 4/36.
11. دينوري، همان، 253؛ يعقوبي، تاريخ اليعقوبي، 2/231؛ خليفة بن خياط، همان جا. ابن طاووس، اللهوف علي القتلي الطفوف.
12. محسن الامين، اعيان الشيعه، 4/139.
13. فراهيدي، كتاب العين، 4/265.
14. ياقوت حموي، همان، 4/183.
15. آل طعمه، تاريخ المرقد الحسين والعباس، 25. گفته مي شود امام حسين(عليه السلام) هنگام ورود به اين منطقه، زمين هاي پيرامون بقعه كنوني را از مردم نينوا و غاضريّه به مبلغ 60 هزار درهم خريد و آن را وقف مردم منطقه كرد به شرطي كه زائران او را سه روز اطعام و پذيرايي كنند(آل طعمه، همان، 26) .
16. ابو مخنف لوط بن يحيي، مقتل الحسين.
17. جعفر ابن قولويه، كامل الزياره، 221.
18. جعفر الخليلي، همان، 15
19. يعقوبي، همان، 1/81، جعفر الخليلي، همان جا.
20. ابن منظور، لسان العرب، 12/430؛ فراهيدي. همان 8/396.
21. ياقوت حموي، همان، نينوا.
22. طبري، همان، 6/232.
23. آل طعمه، تاريخ مرقد الحسين والعباس، 22.
24. فراهيدي، همان 1 / 151
25. شهر جديد كربلا در 50 كيلومتري عَقْر قرار دارد.
26. ياقوت حموي، همان، 4/136.
27. ابن منظور، همان، 4/591؛ طبري، همان، 11/54
28. آل طعمه، تاريخ مرقد الحسين و العباس، 25.
29. ابن طاووس، اللهوف علي القتلي الطفوف، 53.
30. ابن منظور، همان، 4/223.
31. فراهيدي، همان، 2/170.
32. براي اطلاع بيشتر از وجه تسميه حائر و مسائل مربوط به آن بنگريد: عبدالجواد كليد دار، تاريخ كربلا و حائر الحسين.
33. بنگريد جعفر خليلي، موسوعة العتبات المقدسه، قسم كربلا، ج8/30 ـ 40.
منبع: عتبات عاليات عراق؛ دكتر اصغر قائدان
موقعيت جغرافيايي كربلا
كربلا از شهرهاي مهم و زيارتي عراق است كه مشتاقان زيادي به عشق زيارت آن، در سرزمين هاي اسلامي روزگار مي گذرانند و برخي نيز توفيق ديدار آن را مي يابند. بارگاه باشكوه سومين پيشواي شيعيان جهان و نواده گرامي رسول خدا(صلّي الله عليه و آله) به اين شهر قداستي آسماني بخشيده است. كربلا قبله گاه عاشقان ثارالله و سرزمين خون و شهادت است .
شهر كربلا بر كناره صحرا، در جنوب غربي رود خانه فرات و در ميان منطقه اي آبرفتي، كه به «سواد» مشهور است، قرار دارد. در شمال غربي آن شهر تاريخي انبار، در شرق آن شهر باستاني بابل، در غرب آن صحراي غربي و در جنوب غربي آن شهر حيره، پايتخت مناذره، واقع است.1 در زمان هاي پيشين، در نزديكي كربلا آبادي هايي به نام «العين» قرار داشت كه بسيار سرسبز و خرم بود و به همين سبب ، كاروان هاي تجاري راه خود را از آن مسير انتخاب مي كردند. وجود رود فرات در نزديكي اين شهر، آن را در زمره يكي از حاصل خيزترين و سرسبزترين منطقه هاي بين النهرين قرار داده است. نخلستان هاي فراوان پيرامون آن، بااين رودخانه آبياري مي شوند.2 دركنار اين نخلستان ها، درختان و باغ هاي ميوه اطراف شهر را تا چندين كيلومتر پوشش مي دهد. مسافت كربلا تا بغداد و نجف 80 و تا تهران 980 كيلومتر است. اين شهر 549/402 نفر جمعيت دارد.
پي نوشت ها
1. سلمان هادي آل طعمه، تاريخ مرقد الحسين والعباس، 17 .
2. ابن بطوطه، سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه محمدعلي موحد ، 272 ـ 273 .
منبع: عتبات عاليات عراق؛ دكتر اصغر قائدان
اباالفضل (علیه السلام) نگین درخشان هستی
رسول خدا(صل الله و علیه و آله و سلم) و ابوالفضل(علیه السلام):در يكي از منابع تاريخي نقل شده كه رسول اكرم (صل الله علیه و آله و سلم) در يكي از رؤياهاي صادقه به عباس(علیه السلام) فرمود: خداوند چ شمت را روشن گرداند، تو باب الحوائج هستي، از هر كه خواستي شفاعت كن. [1] .
امام علي(علیه السلام) و تمجيد از عباس (علیه السلام):
اميرالمؤمنين دستهاي ابوالفضل را بوسيد و فرمود: «ام البنين فرزندت عباس نزد خداي تعالي منزلتي عظيم دارد و در عوض دستانش دو بال در بهشت به او عنايت مي كند كه در بهشت پرواز كند.« [2] .
حضرت زهرا (سلام الله علیها) و شفاعت با دستان عباس (علیه السلام):
در روايت است كه: روز قيامت برپا مي شود و پيامبر )ص( به علي )ع( مي فرمايد: به حضرت زهرا بگو براي شفاعت امت چه وسيله اي داري؟ زهراي اطهر مي فرمايد: »اي اميرمؤمنان! دو دست بريده پسرم عباس براي شفاعت كافي است.« [3] .
ام البنين (س):
اين مادر گرامي در مورد عباس مي گفت: اگر عباس دست در بدن داشت مثل پدرش علي (علیه السلام) شجاع بود و هيچ دشمني جرأت نمي كرد به او نزديك شود. حماسه و سردار كربلا.
امام حسين(علیه السلام) و قمر بني هاشم (علیه السلام):
در مورد علاقه اباعبدالله الحسين (علیه السلام) به برادر و علمدار سپاه كربلا كه از روز ولادتش در سايه حسن و حسين رشد كرد مي توان به هنگام شهادت عباس نگاه كرد كه امام حسين دست به كمر گرفت و فرمود الان كمرم شكست. در اخبار وارده هم آمده است: «و لما قتل العباس بان الانكسار في وجه الحسين (علیه السلام) وقتي عباس به شهادت رسيد شكستگي و چروك پوست صورت در چهره حسين ظاهر شد».« شب نهم محرم هم به عباس فرمود: «اركب بنفسي انت يا اخي؛ سوار بر اسب شو جانم فدايت اي برادر» [4] .
امام سجاد(علیه السلام) و حضرت اباالفضل(علیه السلام):
از جمله شيخ صدوق روايتي را از حضرت سجاد سلام الله عليه نقل مي كند كه در شأن ابالفضل عليه السلام اظهار مي دارد: «و ان للعباس عند الله تبارك و تعالي لمنزله يغبطه بها جميع الشهداء يوم القيامه»
حضرت ابوالفضل (علیه السلام) در نزد خداوند مقام شامخي دارد كه همه شهيدان در روز قيامت به آن غبطه مي خورند. [5] .
[1] كرامات باب الحوائج. سيد بشير حسيني. همان. ص 42.
[2] سردار كربلا 164.
[3] كرامات همان. ص 42.
[4] تاريخ طبري، ج 6 ص 237.
[5] سردار كربلا. همان ص 5.
علی اکبر و سلام زیارت عاشورا!
آيا منظور از « السلام علي عليّ بن الحسين» در زيارت عاشورا، حضرت علي اكبر عليه السلام است؟
گر چه در هيچ مأخذ روايي«علي بن الحسين» موجود در زيارت عاشورا تبيين نشده است و ليکن با قرائن زير، او را مي توان علي اکبر، فرزند ارشد امام حسين عليه السلام دانست. 1- در زيارت کربلا امام حسين عليه السلام و شهداي آنجا سلام داده مي شود. لذا سلام به علي اکبر از خصوصيت برخوردار است در حالي که امام علی بن الحسين عليه السلام در بقيع دفن هستند و زيارت مخصوص دارند. 2- فضاي عمومي زيارت عاشورا و سلام هايي که به شخصيت هاي مطرح در آن حماسه داده مي شود، ناظر به شهداي برزگ آن حماسه است. 3- برجستگي و جذابت شخصيت، خلق و سيماي علي اکبر، او را نسبت به ياران و فرزندان ممتاز ساخته بود، اين نکته را نبايد در قياس با شخصيت چهارمين پيشوايي معصوم (ع) در نظرگرفت، چون امام علي بن الحسين امام بودند و جايگاه ايشان را در آن ساحت بايد به تحليل نشست. 4- با دقت در زيارت هاي وارده در کربلاء و حائر حسيني، زيارت مخصوص علي اکبر پس از زيارت امام حسين (ع) و پيش از زيارت شهداء خوانده مي شود، اين نکته نشان از ممتاز بودن وي است. 5- ويژگي خاص علي اکبر سبب شد که در چگونگي دفن ياران و اهل بيت امام، علي اکبر، به صورت ممتاز از فرزندان و اصحاب، در زير پاي پدر دفن گردد و امروزه نيز دو ضلع از 6 ضلع ضريح امام حسين(ع) مربوط به اين فرزند عزيز است.
حرم مطهر امام حسين(ع)در گذر تاريخ
پس از حمله وهابيون به حرم حسيني(ع) ، اهميت تجديد بناي گنبد و صحن در دوره محمد شاه چندان بود كه حتي بعد از اين خرابي، در سال 1219-1217 همچنان او را به عنوان باني بناي جديد مي شناختند.
به گزارش شمسا ، در داخل حرم علاوه بر مزار عرفاني امام حسين(ع) ، مزار حضرت علي اكبر(ع) در پايين پاي امام حسين(ع) ، حضرت علي اصغر (ع) در آغوش امام (علت 6 گوشه شدن ضريح همين قرار گيري مزار علي اكبر(ع) در زير پاي امام مي باشد) ، شهداي كربلا در پايين پاي حضرت علي اكبر(ع) ، حبيب بن مظاهر در ضلع جنوبي حرم و مزار ابراهيم مجاب در شمال غربي حرم قرار دارند. ...
حرم مطهر امام حسين(ع) در بخش مركزي شهر كربلا و در موقعيت جغرافيايي 32 درجه و 37 دقيقه شمالي و 44 درجه و 1 دقيقه و 56 ثانيه شرقي قرار دارد ، مساحت حرم تقريبا 13000متر مربع و محيط آن 500 متر مي باشد .
حرم داراي 10 درب مي باشد كه اولين آنها كه جنوبي ترين آنها مي باشد باب القبله بوده و بقيه آنها به صورت پادساعتگرد به نام هاي باب الرجا، باب قاضي الحاجات، باب الشهداء ، باب الكرامه ، باب السلام، باب السدره، باب السلطاني، باب الراس الشريف و باب الزينبيه(س) مي باشد كه رو به تل زينبيه باز مي شود.
در داخل حرم علاوه بر مزار عرفاني امام حسين(ع) ، مزار حضرت علي اكبر(ع) در پايين پاي امام حسين(ع) ، حضرت علي اصغر (ع) در آغوش امام (علت 6 گوشه شدن ضريح همين قرار گيري مزار علي اكبر(ع) در زير پاي امام مي باشد) ، شهداي كربلا در پايين پاي حضرت علي اكبر(ع) ، حبيب بن مظاهر در ضلع جنوبي حرم و مزار ابراهيم مجاب در شمال غربي حرم قرار دارند.
در داخل حرم همچنين قبور عده اي از علما در نزديكي قبور شهدا و تعدادي از پادشاهان شيعه از جمله برخي پادشاهان قاجار و اميركبير، در رواق شمالي قرار دارند.
اولين بنا و نشانه هاي حرم امام حسين(ع) توسط بني اسد و سپس مختار ايجاد شد اگرچه بارها آثار حرم امام حسين(ع) توسط بني اميه و بني عباس و ساير حكومت هاي ضدشيعي از بين رفت.
در دوران متوكل عباسي ملعون بيشترين جسارات به حرم امام حسين(ع) صورت گرفت ، متوكل ضمن انهدام مرقد مطهر، با گذاشتن نگهبانان در راههاي ورودي دستور داد هر زائري را در مسير يافتند او را دستگير كرده يا وي را مي كشتند يا به شدت تنبيه مي كردند.
پادشاهان آل بويه را مي توان به عنوان اولين سازندگان اصلي حرم امام حسين(ع) و ائمه نام برد .
صفويان در سال 907 بر تخت سلطنت ايران نشستند و بهترين دوران آبادي عتبات، پس از روزگار آل بويه، در دوراني است كه صفويان قدرت را در اختيار داشتند ( از سال 907 تا 1135) صفويان هر از چندي كه بر عراق تسلط مي يافتند، تمامي تلاش خود را براي بازسازي و تعمير و گسترش عتبات به كار مي گرفتند. نام صفويان و بعدها قاجار در جاي جاي عمارات عتبات نشان از حضور جدي آنان در عتبات و حرم ائمه (ع) دارد.
در دوره شاه اسماعيل ، شاه طهماسب، شاه عباس اول و شاه صفي در دوره هاي كوتاهي كه عثماني ضعيف مي شد، عراق در اختيار دولت صفوي بود و هر بار، بر طبق اسناد و منابع موجود، مهمترين دغدغه آنان رسيدگي به امور حرمين امامان و فراهم كردن تسهيلات براي زايران بود.
در روزگار نادرشاه هم توجه ويژه اي به عتبات وجود داشت و گفته شده است كه همسر او گوهر شاه خانم - دختر شاه سلطان حسين - مبالغ هنگفتي ( 20 هزار نادري) براي تعمير و تزيين حرم حسيني ارسال نمود.
در دوره قاجار، همان احساس وجود داشت. روابط آنان با عثماني ها در اين دوره بهتر بود و آنان مي توانستند اقدامات بهتر و گسترده تري در مقايسه با زمان صفويان، انجام دهند.
در زمان حمله وهابي ها به كربلا به رهبري (( سعود بن عبدالعزيز)) در سال 1216 حرم صدماتي جدي ديد ، گنبد مطهر تخريب و بسياري از شيعيان توسط وهابيون به شهادت رسيدند، تمام اموال حرم به تاراج رفت و صدمات زيادي به شهر وارد شد ، در كوچه و بازار خون محبان حسين(ع) جاري گشت به گونه اي كه مردم اين واقعه را كربلاي دوم ناميدند.
پس از حمله وهابيون به حرم حسيني(ع) ، اهميت تجديد بناي گنبد و صحن در دوره محمد شاه چندان بود كه حتي بعد از اين خرابي، در سال 1217- 1219 همچنان او را به عنوان باني بناي جديد مي شناختند.
در دوره فتحعلي شاه، نه تنها سلطان قاجار بلكه برخي از درباريان از جمله زنان درباري مبالغ هنگفتي هزينه تزيين حرم حسيني كردند. همسر فتحعلي شاه در سال 1232 ايوان مقابل قبر را طلاكاري كرد. در سال 1337 همين زن، مناره هاي حرم حسيني را طلاكاري كرد.
در سال 1991 ميلادي ( 1370 ه.ش) حزب منحوس بعث به دستور صدام ملعون در جريان انقلاب شيعيان حملات وحشيانه اي به حرم شد، عده اي از شيعيان به شهادت رسيدند و بخشي از حرم و گنبد مطهر تخريب شد به طوري كه آثار برخي از گلوله ها و جنايت بعثيون هنوز بر روي ديوارهاي حرم قابل مشاهده است.
در حال حاضر حرم حسيني(ع) با تلاش شيعيان مخلص ايراني و عراقي و با همت ستاد بازسازي عتبات عاليات، در حال بازسازي و مسقف شدن مي باشد و از برنامه هاي آتي براي حرم طرح توسعه حرمين شريف است كه طبق چشم انداز توسعه به شعاع 500 متر از حرمين شريف امتداد خواهد داشت.
قابل ذكر است طلا كاري گنبدها و مناره ها بارها و بارها به فرمان شاهان ايراني و به هنر و توانايي هنرمندان ايراني شكل گرفت. اين تحول در نسبت هاي قابل مقايسه با حكمراني بقيه كشورهاي اسلامي آنقدر چشمگير بود كه به قطع مي توان تأثيرات شكل گرفته را بخشي از توسعه و هنرنمايي سبكهاي ايراني در دوره خود دانست.
اماکن متبرکه عراق- کربلا در یک نگاه
عراق یکی از باستانی ترین کشورهای جهان و دارای تمدن و فرهنگ پرباری است. در این دیار کهن بارگاه پرشوکت تعدادی از ائمه هدی (ع) قرار دارد.
کربلا
کربلا در ناحیه غربی رودخانه فرات قرار دارد و فاصله اش تا بغداد 105 کیلومتر است.
این سرزمین تا سال 61 هجری قمری بیابانی بیش نبوده است اما بعد از واقعه کربلا و پس از ساخت گنبد و بارگاه برای شهدا به یکی از شهرهای زیارتی عراق تبدیل شد.
در وجه تسمیه کربلا بعضی می گویند که کربلا از واژه "کوربابل" گرفته شده است که به معنای مجموعه روستاهای بابل قدیم است که نینوا، غاضریه و طف از جمله آنهاست و نام های دیگر کربلا هستند.
اماکن زیارتی و آثار دینی کربلا
مرقد امام حسین (ع)، مرقد حضرت ابوالفضل (ع)، مرقد حبیب ابن مظاهر، قتلگاه، خیمه گاه، بین الحرمین، مراقد شهدای کربلا، مرقد حضرت علی اکبر (ع)، مرقد حضرت علی اصغر (ع) و شهیدان بنی هاشم، مرقد حربن یزید ریاحی، مرقد عون بن عبدالله، مرقد طفلان مسلم و مرقد سیدابراهیم مجاب از جمله اماکن زیارتی و آثار دینی کربلاست.
امیرالمومنین (ع) و کربلا
در سال 36 هجری قمری که امام علی (ع) به سوی صفین حرکت می کرد به کربلا رسید و چون نام آن را دانست فرود آمد. هرئمه بن سلیم می گوید؛ در سفر شام همراه امیرالمومنین (ع) به سرزمین کربلا رسیدیم نماز به جماعت خوانده شد پس از نماز، امام (ع) مقداری از خاک کربلا را بویید و فرمود؛ آه ای زمین کربلا مردانی از تو روز محشر می آیند که بدون حسابرسی وارد بهشت می گردند.
امام حسین (ع) و کربلا
امام حسین (ع) در روز دوم محرم سال 61 هجری قمری همراه کاروانش به کربلا رسید و نام آن را پرسید و در جواب نام کربلا را شنید و فرمود؛ خدایا من از سختی ها و بلاهای این سرزمین به تو پناه می برم.
سرگذشت مرقد امام حسین (ع) در گذر تاریخ
بنای مرقد امام حسین (ع) تاریخی به درازای چهارده قرن دارد. در روز دوازدهم محرم سال 61 هجری قمری پیکر پاک سیدالشهدا (ع) و یارانش توسط قبیله بنی اسد با راهنمایی امام سجاد (ع) به خاک سپرده شد و در سال 65 هجری مختار بر قبر امام (ع) گنبدی از آجر و گچ ساخت و دو در برای آن قرار داد. اما در سال 146 هجری قمری ابوجعفر منصور این بنای سرپوشیده را ویران کرد.
در سال 158 مهدی عباسی آن را از نو بنا کرد.
در سال 171 هارون الرشید بنای مزبور و گنبد را ویران و در سال 236 متوکل عباسی مرقد امام (ع) را به طور کامل ویران کرد.
در سال 367 عضدالدوله دیلمی گنبدی با رواق و ضریحی از عاج، برای مرقد ساخت.
در سال 397 عمران بن شاهین، مسجدی به نام خود متصل به رواق بنا کرد.
در سال 767 سلطان اویس جدایری گنبد داخلی را ساخت و صحنی بر گرد مضجع امام (ع) بنا کرد.
در سال 932 شاه اسماعیل صفوی دوم ضریح مشبک و زیبایی از نقره به مرقد امام (ع) هدیه کرد.
در سال 1155 نادر شاه افشار بناهای موجود را تزیین کرد و هدیه های گرانبهایی به گنجینه اهدا نمود.
در سال 1211 آقامحمدخان قاجار دستور داد گنبد را به طلا آراستند.
در سال 1216 وهابی ها به کربلا یورش آورده و ضریح و رواق را ویران کرده و اموال حرم را ربودند.
در سال 1250 فتحعلیشاه قاجار گنبد و بارگاه را نوسازی کرد و گنبد حرم حضرت ابوالفضل (ع) را نیز بر پا کرد.
در سال 1428 به منظور استفاده بیشتر از فضا محافظت زائران از سرما و گرما صحن شریف اباعبدالله (ع) با سبک جدید مسقف شد.
مراقد علما و بزرگان در کربلا
از دیرباز به سبب قداست کربلا، در داخل و خارج حرم سیدالشهدا (ع) ده ها تن از عالمان و روحانیان و سادات به خاک سپرده شدند که برخی از آنان عبارتند از:
سید رضی، میرزا محمد تقی شیرازی، میرزا تقی خان امیرکبیر، سید مرتضی علم الهدی و علامه وحید بهبهانی.
آمار و اسامی اسرا و بازماندگان عاشورا
درباره اسرا و بازماندگان عاشورا، آمار متفاوتی در منابع آمده است. در متن زیر آمار مردان و زنان به صورت جداگانه بیان می شود.
ابن سعد، آمار بازماندگان عاشورا اعم از کوچک و بزرگ را ۵ نفر و دینوری ۴ نفر نوشته است که ۲ نفر آنان از بنی هاشم بودند. ابن قتیبه و ابن عبد ربه از قول محمد بن حسین(علیه السلام)نقل می کنند که ما اسرا ۱۲ نفر بودیم. اما قاضی نعمان مغربی، ۱۴ نفر نوشته است که ۴ نفر از آنان زن بوده اند.
در این جا آمار مردان و زنان را جداگانه می آوریم:
الف) مردان
جستوجو و بررسی منابع کهن حاکی از آن است که بازماندگان مرد از حادثه کربلا افراد ذیل بوده اند:
۱ـ امام سجاد(علیه السلام)، ۲ـ حضرت باقر(علیه السلام)، ۳ـ عمر بن حسین(علیه السلام)، ۴ـ محمد بن حسین بن علی(علیهما السلام)، ۵ـ زید بن حسن،۶ـ عمرو بن حسن،۷ـ محمد بن عمرو بن حسن،۸ و ۹ـ دو فرزند جعفر،۱۰ـ عبدالله بن عباس بن علی(علیهما السلام)، ۱۱ـ قاسم بن عبدالله بن جعفر،۱۲ـ قاسم بن محمد بن جعفر،۱۳ـ محمد بن عقیل اصغر،۱۴ـ عقبة بن سمعان، غلام رَباب،۱۵ـ غلام عبدالرحمن بن عبد ربّه انصاری،۱۶ـ مسلم بن رباح غلام امیرالمؤمنین(علیه السلام) و ۱۷ـ علی بن عثمان مغربی.
ب) زنان
ابن سعد تعداد زنان اهل بیت را که اسیر شدند ۶ نفر، قاضی نعمان مغربی ۴ نفر و ابوالفرج اصفهانی ۳ نفر دانسته است. نام این زنان عبارت است از:
۱ ـ زینب،۲ ـ فاطمه،۳ ـ ام کلثوم،۴ ـ امّ حسن (دختران امیرالمؤمنین); ۵ ـ فاطمه،۶ ـ سکینه،۷ ـ فاطمه صغری (دختران حسین بن علی); ۸ـ رَباب (همسر امام و مادر سکینه و عبدالله رضیع) و ۹ـ امّ محمد (دختر امام حسن بن علی و همسر امام سجاد).
۱۹ـ زنانی که به گونه ای با نهضت امام(علیه السلام) همکاری داشتند، اینان ۴ زن بودند: ۱ـ ماریه (دختر سعد یا منقذ عبدیه که منزلش محل تجمع گروهی از شیعیان بصره بود)، ۲ـ طوعه (کنیز اشعث بن قیس که مسلم را زمانی که در کوچه های کوفه تنها مانده بود، به خانه اش پناه داد)، ۳ـ دیلم یا دلهم (همسر زهیر بن قین که همسر خود را تشویق به پیوستن به سپاه امام حسین(علیه السلام) کرد) و ۴ـ زنی از کوفیان که لباس و مقنعه برای اسرای اهل بیت فراهم کرد.
10درس و آموزه مهم قیام امام حسین(ع)
عاشورا، سراسر مدرسه عشق است هراندازه که انسانها با درسهای نهفته در آن حرکت خونین و ژرف که بشریت را با ارزشهای متعالی و مفهوم حیات هدفدار آشنا ساخت آشناتر گردند، به همان میزان عزّتمند خواهند زیست و پایههای حکومت طاغوتها را خواهند لرزاند.
به گزارش شمسا به نقل از (ایسنا) درسهایی که از عاشورا می توان گرفت، در گفتار و کردار امام حسین (ع) و یارانش دیده میشود و کسی که به دقت در مجموعه این واقعه بنگرد و آن را فرا راه خود قرار دهد، با این درسهای انسان ساز آشنا میگردد.
در این نوشته برخی از این درسها را برمیشماریم.
1- توکّل
امام محمد باقر(ع) در سخنی گهربار فرمودند: «کسی که به خدا توکّل کند، شکست نمیخورد» و قیام خونین عاشورا، سرشار از این آموزه نیک الهی است که فرجامی جز پیروی حق بر باطل را نوید نبخشید. امام حسین(ع) گرچه به استناد دعوتنامههای کوفیان به سمت آنان حرکت کرد، ولی توکّْل آن حضرت به خداوند متعال بود. به همین دلیل، وقتی میان راه، خبر بیوفایی مردم و شهادت مسلم بن عقیل (ع) را شنید، تصمیم خویش را تغییر نداد و برای انجام تکلیف، با توکل به خدا را خود را ادامه داد. نیز بر این اساس بود که صبح عاشورا و با شروع حمله همه جانبه و بی رحمانه دشمن، در نیایشی به درگاه خدا، اعتماد به پروردگارش را چنین بیان فرمود:
«خداوندا! تو تکیه گاه من در هر اندوه، و امید من در هر سختی هستی. تو در هر پیشامدی تکیه گاه و مایه پشت گرمی منی.»
2- رضا و تسلیم
یکی از آموزههای کربلا، راضی بودن به رضای الهی است. هدف امام حسین(ع) فقط خشنودی خدا و پیامبر او(ع) بود. اگر در آن قیام خونین، جان عزیزش را نثار کرد، اگر سختترین مصیبتها را به جان خرید، و اگر خاندان گرامیاش را به دست اسارت سپرد، هدفی جز کسب رضای الهی نداشت. امام حسین(ع) هنگامی که میخواست از مکه به سمت عراق خارج شود، خود در خطبهای به این ویژگی اشاره فرموده است:
«ما اهل بیت به آنچه خدا راضی است، راضی و خشنودیم. در مقابل بلا و امتحان او، صبر و استقاممت میورزیم. او اجر صبرکنندگان را به ما عنایت خواهد فرمود.»
3- عمل به تکلیف
از آموزههای ارزشمند کربلا، عمل به تکلیف است. هنگامی که دعوت نامههای پیاپی مردم کوفه به امام حسین(ع) رسید، ایشان هرچند از سستعهدی کوفیان آگاه بود، ولی آن اعلام حمایتها را تکلیفآور دانست و به سوی آنان حرکت کرد.
امام خمینی که خود سالها بعد با همین انگیزه، قیامی عزّت آفرین را پایه ریخت، در سخنانی درباره این آموزه عاشورایی میفرماید:
- اینکه حضرت ابی عبدالله (ع) قیام کرد با عدد کم، برای اینکه گفتند تکلیف من این است که نهی از منکر کنم.
- حضرت سیدالشهدا(ع) تکلیف برای خودشان دانستند که بروند و کشته هم بشوند و محو کنند آثار معاویه و پسرش را.
- لکن تکلیف بود که قیام بکند و خونش را بدهد تا اینکه ملت را اصلاح کند و عَلَم یزید را بخواباند.
4- آزادگی
عاشورا، نماد آزادگی است و حضرت سیدالشهدا(ع) سرور آزادگان. همو که در پاسخ کسانی که بیعت با یزید را از ایشان میخواستند تا در امان بماند، میفرمود: آگاه باشید! ناپاک زاده فرزند ناپاک زاده، مرا میان دو چیز مجبور کرده است: بین مرگ و ذلت، ولی هیهات که ما ذلت و خواری را بپذیریم. خداوند پذیرش ذلت را بر ما و بر پیامبر و مؤمنان روا نداشته است و دامنهای پاک و دارای اصالت و شرف و خاندان دارای همت والا و عزّت نفس ما هرگز اجازه نمیدهد اطاعت فرومایگان را بر مرگ شرافتنمندانه ترجیح دهیم.
5- اخلاص
اخلاص سیدالشهدا(ع) و یاران آن حضرت، مهمترین عامل جاودانگی قیام حسینی است. از زمانی که حضرت از مدینه حرکت کرد، تا مکّه و سپس کربلا، بسیار کسانِ مدّعی با ایشان همراه شدند و به ظاهر خود را حسینی نشان دادند، ولی هیچکدام بر حرف خود نایستادند و در نهایت، سرور شهیدان را تنها رها کردند.
در روز عاشورا و صحنه نبرد کربلا نیز، تنها خون بود و شمشیر و زخم و درد و شهادت، و از مدال و پول و امتیازهای اجتماعی و مقامهای دنیوی خبری نبود. از این رو، ماندگان و مقاومان، تنها با نیروی اخلاص به جهاد در راه حضرت دوست ادامه میدادند و یکی یکی شربت شهادت مینوشیدند.
6- ایثار
از بارزترین درسهای عاشورای حسینی ایثار و مقدّم داشتن دیگری بر خود است. در صحنه کربلا، نخستین ایثارگر، خود سیدالشهدا(ع) بود که حاضر شد خود و خاندانش را فدای دین خدا کند و رضای او را برهمه چیز برگزیند. حتی زمانی که یاران حضرت به شهادت رسیدند و نوبت به جانفشانیِ بنیهاشم رسید، امام حسین (ع) ابتدا فرزند دلبندشان، علی اکبر(ع) را برای شهادت در راه خدا فراخواند.
جلوه دیگر ایثار در کربلا، کار زیبای حضرت ابوالفضل (ع) بود. آن حضرت که با لب تشنه وارد فرات شد، چون خواست آب بنوشد، یاد لبهای تشنه امام حسین (ع) و کودکان تشنهکامش افتاد و به خود نهیب زد که: آیا آب مینوشی، در حالی که برادر و مولایت حسین (ع) تشنه و در آستانه شهادت است؟ پس آب را ننوشید و بازگشت و لبتشنه به شهادت رسید.
7- امر به معروف و نهی از منکر
از آموزههای ارزنده نهضت حسینی، توجه به دو فریضه مهم امر به معروف و نهی ازمنکر است. امام حسین (ع) در وصیت نامهای که هنگام خروج از مدینه و در زمان وداع با برادرش محمد بن حنفیه برای وی نوشت، هدف از حرکت خویش را چنین برشمرد:
من نه از روی سرمستی و گستاخی، و نه برای فساد و ستمگری حرکت کردم، بلکه تنها برای طلب اصلاح در امت جدم حرکت کردم. میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به سیره جدم و پدرم علی بن ابی طالب عمل نمایم.
حضرت سیدالشهدا (ع) در جای دیگری نیز فرموده بودند:
«بارخدایا! من به معروف اشتیاق، و از منکر تنفّر دارم.»
بر این اساس، در زیارتهای گوناگونی که درباره امام حسین (ع) از پیشوایان معصوم (ع) وارده شده، این تعابیر دیده میشود: «گواهی میدهم تو نماز را به پا داشتی و زکات دادی و امر به معروف نمودی و نهی از منکر کردی.»
8- نفی نژادپرستی
شهید، شهید است، چه تفاوت دارد که از چه نژاد و رنگ و زبانی باشد؛ سفید و سیاه، عرب و عجم، رومی یا زنگی. ملاک ارزش در اسلام، عقیده و ایمان است.
شهادتکده کربلا، بزمگاه عشق است و همهگونه شهیدی دارد؛ جوان، پیر، خردسال، شیرخوار، سیاه، سفید، عرب و عجم. آنجا، یگانگی است و از نابرابریِ نژادی اثری نیست. پیشوای شهیدان، حسین (ع) در صحنه نبرد، این آموزش دینی و انسانی را به کار گرفت و سپاس و ستایشی همسان به همه یارانش، از پیرمرد تا نوجوان، و از رییس قبیله تا غلام سیاه روا میدارد.
9- پای بندی به اصول انسانی و اخلاقی
نهضت عاشورا، مظهر ارزشگذاری به حقوق انسانی است. یاران امام حسین (ع) در بین راه کربلا، با لشکریان حرّ بن یزید ریاحی برخوردند که راه را برآن حضرت و یارانش بستند. برخی از یاران امام پیشنهاد مبارزه و نابودی آنها را دادند و دلیل آوردند که قدرت نبرد با ایشان را داریم. ولی امام مدارا کرد و یاران را به صبر دعوت فرمود.
همچنین صبح عاشورا که شمر جلو آمد و به آن حضرت اهانت کرد، مسلم بن عوسجه، از یاران امام خواست با تیری او را از پای درآورد که حضرت مانع شد.
10- رنگ و بویی جاودانه
مؤمن باید از فرصتهایی که برایش پیش میآید بهترین و بیشترین استفاده را بنماید و اکنون که میخواهد چیزی را در راه خدا ببخشد باید به آن رنگ و بوی جاودانگی دهد تا همیشه، حتی پس از مرگ نیز، از آن بهره گیرد.
و اساساً یکی از اهدافی که اسلام وقف را فرا روی مؤمنان قرار داده این است که بعد از مرگ نیز پروندهی اعمال نیکش بسته نشود و از پاداش آن تا روز قیامت بهرهمند گردد. از این رو مردگان حسرت میخورند و آرزو میکنند که ای کاش میتوانستند لحظهای به دنیا بازگردند تا این عمل صالح را انجام دهند.
آیا هنوز بعد از این همه سال خاک تربت وجود دارد؟
خاک تربت امام حسین به کجا اطلاق می شود آیا هنوز بعد از این همه سال خاک تربت وجود دارد؟
تربت امام حسین خاکی است که از قبر یا حوالی مرقد مطهر حضرت سیدالشهدا صلوات الله علیه می آورند که شیعه به خوردن آن استشفا می کند. خاک اطراف قبر که برای شفای بیمار و مهر نماز استعمال می شود.
امام خمینی می فرماید: آنچه به صورت قطعی تربت امام حسين (ع) است خاکی است که از قبر و آنچه عرفا ملحق به قبر است برداشته می شود. (1)
نظر عدهاي از مراجع آن است که حکم فضيلت سجده بر تربت امام حسين و حکم جواز خوردن کم از آن براي شفاء، مخصوص قبر و کمي از اطراف قبر امام حسين عليه السلام مي باشد و بقيه خاک کربلا هر چند محترم است؛ اما حکم خاک قبر امام حسين و اطراف قبر را ندارد. (2)
بر اساس برخي از روايات سرزمين کربلا تا پنچ فرسخ از هر طرف جزء حريم قبر امام حسين عليه السلام حساب مي شود. (3)
به نظر بعضي از مراجع: حکم تربت حسيني که در روايات وارد شده است بر خاک کربلا تا مقداري که حريم قبر امام حسين عليهالسلام است يعني از هر طرف پنج فرسخ بار مي شود. ولي زمين هاي نزديك قبر شريف حضرت، داراي فضيلت بيشتري هستند. (4)
پي نوشت ها :
1. تحریر الوسیله، ج 2، ص 156، امام خمینی، موسسه تنظیم و نشر اثار امام خمینی، 1421 ق ، چاپ اول.
2. آيت الله بهجت، توضيح المسائل مراجع، ج2 ذيل مسئله 2628، استفتاءات تلفني از دفتر رهبري، و دفتر آيت الله سيستاني.
3. مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ: قَالَ (ع) حَرِيمُ الْحُسَيْنِ (ع) خَمْسَه فَرَاسِخَ مِنْ أَرْبَعِ جَوَانِبِ الْقَبْرِ وسائلالشيعه، ج14، ص 513، باب حد حرم الحسين (ع) الذي يستحب... .
4. استفتاء تلفني از دفتر آيت الله وحيد خراساني.
یاران امام حسین در روز عاشورا را می شناسید؟
یاران شهید حسین بن علی علیهالسلام، حماسه آفرینان جاویدی هستند که در روز عاشورا، در یک رزم نابرابر، به فیض شهادت نائل آمدند؛ هر چند که در یک نگاه فراگیر، میتوان از یاران و دوستدارانی که در بصره و کوفه به خیل شهدای حسینی پیوستند نیز یاد کرد. درباره تعداد یاران هاشمی و غیر هاشمی که در روز عاشورا، در سرزمین کربلا، به شهادت رسیدند، ارقام متفاوتی نقل شده است اما رقم مشهور، همان ۷۲ شهید است.
به گزارش فردا، تعداد یاران امام (ع) در روز عاشورا سی و دو نفر سواره، و چهل نفر پیاده ذکر شده است.وبلاگ ابوا در جدیدترین نوشته خود آورده است:
تعداد یاران امام (ع) در روز عاشورا سی و دو نفر سواره، و چهل نفر پیاده ذکر شده است. و سید بن طاووس از امام باقر (ع) نقل کرده که تعداد یاران امام (ع) چهل و پنج نفر سواره و یکصد نفر پیاده بودهاند. [۱] بلاذری مینویسد: سی و دو سواره، و چهل پیاده امام را همراهی میکردند؛ [۲] البته در جای دیگری مینویسد تعداد یاران امام (ع) در جمع حدود یکصد مرد و یا قریب به آن بودند؛ به پنج تن از نسل امام علی (ع)، شانزده تن از بنیهاشم، دو تن همپیمان بنیهاشم. [۳] .
[۱] بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۴. همین آمار اخبار الطوال، ص ۲۵۴، بغیة الطلب، ج ۶، ص ۲۶۲۸، تاریخ طبری، ج ۵، ص ۴۲۲.
[۲] انساب الاشراف، ج ۳، ص ۱۸۷.
[۳] انساب الاشراف، ج ۳، ص ۲۲۶، تاریخ طبری، ج ۵، ص ۳۹۳.
یاران
یاران شهید حسین بن علی علیهالسلام، حماسهآفرینان جاویدی هستند که در روز عاشورا، در یک رزم نابرابر، به فیض شهادت نائل آمدند؛ هر چند که در یک نگاه فراگیر، میتوان از یاران و دوستدارانی که در بصره و کوفه به خیل شهدای حسینی پیوستند [۱] نیز یاد کرد. دربارهی تعداد یاران هاشمی و غیر هاشمی که در روز عاشورا، در سرزمین کربلا، به شهادت رسیدند، ارقام متفاوتی نقل شده است؛ رقم مشهور، همان ۷۲ شهید است [۲] هر چند که به ارقامی چون: ۷۰ نفر [۳] ۲۲۷ نفر [۴] ۹۸ نفر [۵] ۱۱۰ نفر [۶] .۱۵۶ نفر [۷] و... نیز اشاره شده است. [۸] در این فصل، در یک نگاه گسترده، نام مشهورترین شهدای غیر هاشمی امام حسین علیهالسلام را بررسی میکنیم و در پایان، نام برخی از شهدای غیر
مشهور را نیز از نظر میگذرانیم.
>ابوالحتوف بن حرث انصاری عجلانی
>ابوثمامه صائدی
>ادهم بن امیه عبدی بصری
>اسلم بن عمرو ترکی
>امیة بن سعد طائی
>انس بن حارث کاهلی
>بریر بن خضیر همدانی
>بشر بن عمرو بن احدوث حضرمی
>بکر بن حی تیمی
>جابر بن حجاج
>جبلة بن علی شیبانی
>جنادة بن حرث مذحجی سلمانی
>جنادة بن کعب بن حرث انصاری
>جندب بن حجیر کندی
>جون بن حوی
>جوین بن مالک تیمی
>حارث بن امرء القیس کندی
>حارث بن نبهان
>حباب بن عامر تمیمی
>حبشی بن قیس نهمی
>حبیب بن مظاهر
>حجاج بن بدر تمیمی سعدی
>حجاج بن مسروق مذحجی جعفی
>حجیر بن جندب بن حجیر کندی
>حر بن یزید ریاحی
>حرث بن نبهان
>حلاس بن عمرو راسبی ازدی
>حنظلة بن اسعد شبامی
>رافع بن عبدالله
>زاهر بن عمرو کندی
>زهیر بن سلیم ازدی
>زهیر بن قین بجلی
>زیاد بن عریب همدانی صائدی
>سالم بن عمرو
>سالم مولی عامر بن مسلم
>سعد بن حرث انصاری عجلانی
>سعد بن حرث
>سعد (سعید) مولی عمرو بن خالد
>سعید بن عبدالله حنفی
>سلمان بن مضارب بجلی
>سلیمان بن رزین
>سوار بن منعم نهمی
>سوید بن عمرو خثعمی
>سیف بن حارث بن سریع
>سیف بن مالک عبدی بصری
>شبیب بن عبدالله نهشلی
>شبیب
>شوذب بن عبدالله
>ضرغامة بن مالک تغلبی
>عائذ بن مجمع بن عبدالله عائذی
>عابس بن ابی شبیب شاکری
>عامر بن مسلم عبدی بصری
>عباد بن مهاجر بن ابی مهاجر جهنی
>عبدالاعلی بن یزید کلبی
>عبدالرحمن بن عبدالله الارحبی
>عبدالرحمن بن عبد رب انصاری
>عبدالرحمن بن عروه غفاری
>عبدالرحمن بن مسعود بن حجاج
>عبدالله بن بشر خثعمی
>عبدالله بن عروه غفاری
>عبدالله بن عمیر کلبی
>عبدالله بن یزید عبدی بصری
>عبدالله بن یقطر
>عبیدالله بن یزید عبدی بصری
>عقبة بن سمعان
>عقبة بن صلت جهنی
>عمار بن حسان طائی
>عمار بن ابی سلامه دالانی
>عمارة بن صلخب ازدی
>عمرو بن جناده انصاری خزرجی
>عمرو بن خالد اسدی صیداوی
>عمرو بن ضبعه ضبعی
>عمرو بن قرضه انصاری
>عمرو بن عبدالله جندعی
>قارب بن عبدالله دئلی
>قاسط بن زهیر تغلبی
>قاسم بن حبیب ازدی
>مسعود بن حجاج تیمی
>قعنب بن عمر نمری
>قیس بن مسهر صیداوی
>کردوس بن زهیر تغلبی
>کنانة بن عتیق تغلبی
>مالک بن عبدالله بن سریع
>مجمع بن زیاد بن عمرو جهنی
>مجمع بن عبدالله عائذی
>مسعود بن حجاج تیمی
>مسلم بن عوسجه اسدی
>مسلم (اسلم) بن کثیر ازدی
>مقسط بن زهیر تغلبی
>منجح بن سهم (مولی الحسن)
>موقع بن ثمامه اسدی صیداوی
>نافع بن هلال جملی
>نصر بن ابی نیزر
>نعمان بن عمرو ازدی راسبی
>نعیم بن عجلان خزرجی
>واضح ترکی
>وهب بن وهب
>هانی بن عروة مرادی
>هفهاف بن مهند راسبی بصری
>یزید بن ثبیط عبدی بصری
>یزید بن زیاد بن مهاصر کندی
>یزید بن مغفل جعفی
[۱] به جز سفیران امام که در بصره و کوفه شهید شدند، از دوستدارانی چون عبدالاعلی کلبی، عمارة بن صلخب ازدی و هانی بن عروة میتوان یاد کرد که در شهر کوفه به شهادت رسیدند..
[۲] ارشاد، ج ۲، ص ۹۵؛ الاخبار الطول، ص ۲۵۶؛ الفتوح، ص ۹۰۴.
[۳] تاریخ الخمیس، ج ۲، ص ۸۲،
[۴] مناقب آل ابیطالب، ج ۴، ص ۸۷
[۵] ابن العبری، تاریخ مختصر الدول، ص ۱۰۰
[۶] حیاة الامام الحسین بن علی لعیه السلام ج ۳، ص ۱۲۶؛ به نقل از ابنحجر، تهذیب التهذیب، ج ۱، ص ۱۴۵
[۷] تذکرة الخواص، ص ۱۴۵؛ اللهوف، ص ۴۳.
[۸] ر.ک: الامام الحسین علیهالسلام فی کربلاء، ج ۴، ص ۱۹۸.
در آن شب هیچ یک از یاران، حسین (ع) را تنها نگذاشتند. آنان وجدانشان به کمال نهایی رسیده بود و آن شب غسل شهادت کردند. زیرا:
هرکه پیمان با هو الموجود بست
گردنش از قید هر معبود رست
ما سوی اللّه را مسلمان بنده نیست
نزد فرعونی سرش افکنده نیست
عقل گوید شاد شود، آباد شو
عشق گوید بنده شو، آزاد شو
سخنانی از یاران امام در محور اعتقادی
متأسفانه عوامل مختلف - از جمله سنی بودن نویسندگان اکثر منابع حادثه کربلا - [۱] باعث گردیده سخنان مذهبی یاران امام حسین علیهالسلام به طور کامل ثبت و نقل نشود، اما با این حال کلماتی از یاران آن حضرت در دست است که نمودار انگیزه مذهبی و بصیرت اعتقادی آنان در حادثه کربلاست که به نمونههایی از آن اشاره میشود:
۱. حضرت ابوالفضل علیهالسلام به عنوان بزرگترین یاور سالار شهیدان به هنگام رزم، جریان دفاع از حریم امامت و ولایت را مطرح نموده و گفته است:
والله ان قطعتم یمینی
انی احامی ابدا عن دینی
وعن امام صادق الیقین
نجلی النبی الطاهر الامین [۲] .
همچنین برادران مادری حضرت عباس(عبدالله، جعفر و عثمان) در رجزهای
که به هنگام نبرد خواندهاند بر عنصر امامت اهل بیت علیهمالسلام تکیه کردهاند. [۳] .
۲. در کلام حجاج بن مسروق موذن امام حسین علیهالسلام نیز جریان امامت مطرح شده و آمده است:
اقدم حسیناً هادیاً مهدیا
فالیوم نلقی جدک النبیا
ثم اباک ذالندی علیا
ذاک الذی نعرفه وصیا [۴] .
۳. نافع بن هلال نیز بر مسئله ولایت تکیه نموده و گفته است:
انا الغلام الیمینی البجلی
دینی علی دین حسین بن علی
ان اقتل الیوم فهذا أملی
فذاک رأیی و ألاقی عملی [۵] .
۴. عباس شاکری که دارای مقام عملی و حافظ حدیث و از شیعیان خالص اهل بیت بوده است، روز عاشورا به حضور امام حسین رسید و در دفاع از امام بر هر دو عنصر امامت و محبت تکیه نموده به حضرت عرض کرد: به خدا سوگند در روی زمین هیچ چیزی و هیچ کس محبوبتر و عزیزتر از شما نزد من نیست و اگر از جان خود چیزی عزیزتر میداشتم باز هم آن را در راه دفاع از شما دریغ نمیکردم، بعد در ادامه به حضرت عرض کرد: گواه باش که من بر دین شما و دین پدرت استوارم [۶] (یعنی شیعه شما هستم).
۵. سعید بن عبدالله که از بزرگان شیعه در کوفه بود در شب عاشورا با اظهار عشق و محبت خود به امام حسین علیهالسلام عرض کرد: به خدا سوگند، اگر کشته شوم، بعد زنده
گردیده و زنده در آتش بسوزم و این کار هفتاد بار تکرار شود باز هم از شما جدا نخواهم شد تا با مرگ در کنار شما به لقای حق برسم. [۷] .
۶. همچنین عبدالرحمن بن عبدالله با طرح جریان ولایت اهل بیت وارد میدان رزم شد و گفت:
انا ابن عبدالله من آل یزن
دینی علی دین حسین و حسن [۸] .
آنچه آورده شد، شعاع بسیار اندک از تجلی بصیرت یاران امام حسین علیهالسلام در محور معرفت اعتقادی است، یعنی آنان با این کلمات خود خواستهاند، انگیزه همراهی خود با امام حسین را اعتقاد به امامت آن حضرت اعلام کنند.
[۱] میرزا ابوالحسن شعرانی، دمع السجوم، ص ۳۴۴ و ۳۵۷.
[۲] عبدالرزاق مقرم، مقتل الحسین، ص ۲۶۹: به خدا سوگند اگر دست راست من را قطع کنید، باز هم من از دین خود حمایت نموده و از امام که فرزند پیامبر و طاهر و امین است دفاع میکنم.
[۳] میرزا ابوالحسن شعرانی، همان، ص ۳۲۵.
[۴] شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، ج ۱، ص ۳۷۰: [در این راه] پا پیش میگذارم ای حسین، زیرا خود هدایت یافته و هادی دیگران هستی، امروز اول جد تو آن گاه پدر جوان مرد تو علی که ما او را به عنوان وصی پیامبر میشناسیم ملاقات خواهیم کرد.
[۵] همان، ص ۳۶۴: من جوانی از یمن و از طایفه بجلی هستم، و بر دین و مذهب حسین فرزند علی میباشم، اگر امروز کشته شوم آن نظر و آرزوی ماست و با عمل خود محشور خواهم شد.
[۶] محمد بن طاهر سماوی، ابصار العین فی انصار الحسین، ص ۷۶.
[۷] محمد بن طاهر سماوی، همان، ص ۱۲۶.
[۸] دمع السجوم، ص ۳۰۴: من فرزند عبدالله از«آل یزن»هستم، و پیرو شیعه حسین و حسن میباشم.
آداب زیارت امام حسین(ع)
تشرف به دیدار امام معصوم (ع) چه در حال حیات و چه پس از شهادت و هنگام زیارت قبور ائمه آدابی دارد که آن را از دیدارهای معمولی جدا می کند .
رعایت طهارت ، ادب ، متانت ، توجه ، حضور قلب از جمله این آداب است . (1)
زیارت قبر سیدالشهداء (ع) آداب ویژه تری دارد ، از قبیل :
نماز خواندن ، حاجت خواستن ، بی آلایش و غمگین و غبار آلود ، راه زیارت را پیمودن ، پیاده رفتن ، غسل زیارت کردن ، تکبیر گفتن ، وداع کردن . (2)
شهید ثانی در کتاب « دروس » ، آدابی برای زیارت می شمارد که خلاصه آنها چنین است :
- غسل ، پیش از ورود به حرم ، با طهارت بودن و با لباس تمیز و خشوع وارد شدن
- بر آستانه حرم ایستادن ، دعا خواندن و اذن ورود طلبیدن
-: کنار ضریح مطهر ایستادن و خود را به قبر نزدیک ساختن
- رو به حرم و پشت به قبله ایستادن در حال زیارت ، سپس صورت بر قبر نهادن سپس به بالای سر رفتن
- زیارتهای وارده را خواندن و سلام گفتن
- پس از زیارت ، دو رکعت نماز خواندن
- پس از نماز ، دعا کردن و حاجت خواستن
- کنار ضریح مقداری قرآن خواندن و ثواب آن را هدیه به امام کردن
- در همه حال ، حضور قلب داشتن و استغفار کردن از گناه
دوازدهم : پس از زیارت ، بهتر از قبل از زیارت بودن
سیزدهم : بعد از تمام شدن زیارت ، زود از حرم بیرون آمدن تا شوق ، افزون تر شود ، و هنگام خروج ، عقب عقب بیرون آمدن
چهاردهم : صدقه دادن به نیازمندان آن شهر و آستانه ، بویژه به تنگدستان از دودمان رسول خدا احسان کردن .( 3)
رعایت این آداب ، قرب روحی و معنوی می آورد و سازندگی زیارت را افزون می سازد و فلسفه تشریع زیارت نیز ، همین بهره وری از معنویات مزاراءت اولیاء خداست .
پی دنوشت:
1- بحارالانوار ، ج 97 ، ص 124 .
2- بحارالانوار ، ج 98 ، ص 140 به بعد .
3 - همان ، ج 97 ، ص 134 .